kurdland
كئ وه كوومن ساردوگه رمي روژگاري چيشتوه -گاله ده شتي گه رمه سيروگاله كويستاني گه دم ----هيمن---- دلم ته نگه وچه ووم تاره ورئ م دوور-وه كووس كه فتي ووه چارناچار-تونيش ئووشي،نيه ده ردت له گيانم-شه راوو ئه رنه مه ن ساقي خه رگ بار --په رته و

 
 

اظهارات رئيس شوراي اسلامي  در واکنش به قتل دختر بوکانيآپلود

کمال کريمي ضمن ابراز تاسف شديد نسبت به قتل سميه فيض الله پور گفت: شوراي اسلامي شهر بوکان خواهان پيگري موضوع و برخورد سريع، قاطع و


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:"قتل دختربوكاني,نيان رضارشيد", :: 21:15 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

حضور انتشارات زانکوی بوکان در نمایشگاه بین المللی شهر سوران کردستان عراق

انتشارات زانکو بوکان برای نخستین بار در نمایشگاه بین المللی شرکت نمود. این نمایشگاه به مدت سه روز و در سوران کردستان عراق برگزار شد. انتشارات زانکو شرکت در نمایشگاه بین المللی هولیر کردستان عراق را نیز در برنامه های آتی خود گنجانیده است.

انتشارات زانک


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:"شركت جشنواره هوليردانشگاه بوكان,نيان رضارشيد", :: 21:15 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

انتشارات زانکو منتشر کردآپلود

سالم زیستن آموختنی است!

اثر دکتر کامران امین ئاوه

کتاب سالم زیستن آموختنی است شامل مجموعه مقالات پزشکی- اجتماعی دکتر کامران امین ئاوه می باشد که توسط انتشارات زانکوی بوکان چاپ و در تعداد ۵۰۰ نسخه منتشر شده است.

محض اطلاع!

این کتاب با سرمایه انتشارات زانکو به چاپ رسیده است. انتشارات زانکو انتشاراتی غیر دولتی است و وابسته به هیچ ارگان و نهاد خاصی نمی باشد و هدف اصلی انتشارات زانکو صرفا توسعه فرهنگی می باشد.

برخی از مطالب این کتاب

- بیماری قند، علل و پیدایش آن                                                                                         

- سالم زیستن آموختنی است!با تغذیه و ورزش کلسترول خون را کنترل کنیم                          

- پروستات قلب دوم مرد                                                                                                   

کمر درد, نرمش های درمانی – بدنی                                                                              

- سود و زیان های سیگار کشیدن                                                                                       

- الکل و پیامدهای پزشکی و اجتماعی مصرف بیش از اندازه آن                                            

- بارش باران مرگ (به مناسبت هفدهمین سالگرد سانحه اتمی چرنوبیل)                                

- سخنی کوتاه در رابطه با اهمیت تعلیم و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان                            

- بازتاب روانی فیلم، موزیک و بازیهای خشن ویدیویی در اندیشه‌ و رفتار کودکان و نوجوانان   

- فاجعه جهانی ایدز(بمناسبت اول دسامبر – روز جهانی ایدز)                                                

- هموروئید ( بواسیر)                                                                                                        

- درخت توس (غان)                                                                                                        

- هلیکوباکترپیلوری


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, :: 21:15 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

قتل دختر دانش آموز بوکانی همچنان در هاله ای از ابهام، رييس پليس آگاهي آذربايجان غربي: مقتول دختري فراري است ، نماينده مردم بوكان در مجلس : سمیه فراری نیستآپلود

تحقيقات پليسي درباره قتل دختر دانش‌آموز بوكاني هنوز به نتيجه قطعي نرسيده و كارآگاهان جنايي در حال بازجويي از پنج مظنوني هستند كه در اين ارتباط دستگير كرده‌اند. اين در حالي است كه رييس پليس آگاهي آذربايجان غربي مقتول را دختري فراري معرفي كرده اما نماينده بوكان در مجلس اين موضوع را قبول ندارد.

 به گزارش آژانس خبری- تحلیلی زریان به نقل از روزنامه شرق ؛ سميه كه دختري 17ساله است روز 16فروردين به طرز مرموزي ناپديد شد و همان‌زمان پدر او موضوع را به پليس گزارش داد اما كارآگاهان نتوانستند ردي از اين دختر پيدا كنند تا اينكه روز 24فروردين جنازه اين دختر كنار رودخانه‌اي كه از ميان شهر بوكان مي‌گذرد، كشف شد. پس از آن خبر در شهر پيچيد و مردم بوكان روز جمعه گذشته به نشانه اعتراض مقابل فرمانداري اين شهر تجمع كردند. در حالي‌كه هنوز تحقيقات پيرامون اين پرونده كامل نشده است برخي مسوولان ديروز انگشت اتهام را به سوي خود مقتول نشانه گرفتند و سرهنگ رسول النقي‌پور - رييس پليس آگاهي آذربايجان‌غربي –گفت: «حين بررسي‌هاي پليس معلوم شد، دختر مفقودي سابقه فرار از خانه و مصرف موادمخدر را دارد كه اين امر بر جدي‌تر شدن تجسس‌ها منجر شد.»النقي‌پور همچنين از كشف دفتر يادداشت مقتول از محل رها شدن جسد خبر داد و افزود: مقتول در اين دفترچه به فرار از خانه و سرنوشت نامعلوم خود اشاره كرده است كه اين نشان از كمبود عاطفه و محبت دارد. حسن عباسي، فرماندار بوكان نيز وقوع هرگونه آدم‌ربايي در اين شهرستان را كذب محض دانست و به ايسنا گفت: هيچ‌گونه آدم‌ربايي در اين شهرستان اتفاق نيفتاده است بلكه سميه با توجه به اختلافاتي كه با خانواده خود داشت به اتفاق مردي از خانه و شهر خود خارج شد و در يك روستا اقامت كرد. با اين وجود «محمدقسيم عثماني» نماينده بوكان در مجلس فراري بودن سميه را تكذيب كرد و به خبرنگار ما گفت: «اين دختر دانش‌آموز دوره پيش‌دانشگاهي بود و هر روز صبح پدرش او را به مدرسه مي‌برد و بعدازظهر به خانه بازمي‌گرداند اما صبح روز حادثه چون پدر بدحال بود سميه خودش راهي مدرسه شد و پدر او بعدازظهر با موتوسيكلت دنبال فرزندش رفت.»روز حادثه پدر وقتي ديد انتظارش براي خروج سميه از در مدرسه بي‌نتيجه است از مسوولان مركز آموزشي پرس‌وجو كرد و فهميد دخترش آن روز اصلا به مدرسه نرفته است براي همين نگران شد و جست‌وجوهايش را براي يافتن سميه آغاز كرد اما راه به جايي نبرد. بعد از كشف جسد سميه، پدر او به پزشكي قانوني رفت و جنازه را شناسايي كرد. متخصصان نيز اعلام كردند آثار جراحت روي بدن اين دختر وجود ندارد. عثماني در اين‌باره خاطرنشان كرد: «تحقيقات پزشكي قانوني نشان داده مقتول مورد تجاوز قرار نگرفته است.»رييس پليس آگاهي آذربايجان‌غربي نيز اين موضوع را تاييد و البته اضافه كرد: «در بررسي‌هاي به‌عمل‌آمده از پزشكي قانوني آثاري از كبودي و ضرب و جرح در بدن مقتول كشف نشد و در نتيجه تجاوزي نيز صورت نگرفته بود.»به گفته سرهنگ النقي پزشكي قانوني زمان قتل را در همان روز ناپديد شدن دختر دانش‌آموز اعلام كرده است. البته به نظر مي‌رسد تعيين زمان اعلام‌شده براي وقوع قتل هنوز قطعي نيست زيرا نشانه‌هايي به دست آمده است كه ثابت مي‌كند سميه حداقل تا دو روز بعد از گم شدن هنوز زنده بود. كارآگاهان جنايي سرنخ‌هايي از حضور اين دختر و مردي متاهل در يكي از روستاهاي اطراف بوكان به دست آورده و با توجه به بازجويي‌هاي انجام‌شده به اين نتيجه رسيده‌اند كه دختر و مرد جوان به مدت دو روز در آن روستا اقامت داشتند. نماينده بوكان در اين‌باره گفت: «به نظر مي‌رسد سميه با زور به همراهي با آن مرد مجبور شده زيرا فرد مورد اشاره از اراذل و اوباش شهر است.»فرماندار بوكان روايت ديگري دارد و معتقد است سميه با ميل خود راهي روستا شده است. او توضيح داد: پس از دو روز ماندن اين دو نفر در روستا، مرد با اعلام اينكه متاهل است، قصد بازگشت به شهر را داشت اما ميان آنان دعوايي به وجود آمد كه در نهايت منجر به قتل دختر فراري شد. اين اظهارات عباسي حكايت از آن دارد كه وي جرم مرد متاهل را در قتل سميه قطعي مي‌داند. مردي كه اين مقام به او اشاره مي‌كند سليمان نام دارد و يكي از پنج مظنوني است كه در اين خصوص دستگير شده است. سليمان كه سه روز بعد از كشف جنازه بازداشت شد به گفته سرهنگ «النقي» به آشنایی با مقتول اعتراف كرده اما قتل را نپذيرفته است با اين وجود فرماندار بوكان تاكيد كرد: آن چيزي كه مسلم است ميان اين دو نفر دعوايي صورت گرفته كه نهايتا منجر به قتل «سميه» شده است. دعواي صورت‌گرفته بين اين دو نفر محرز است و آثار خراشيدگي‌هاي مربوط به اين درگيري روي بدن متهم ديده مي‌شود كه نشان از قتل دختر توسط همين فرد دارد. به گفته وي اعترافات متهم حاكي از اين است كه دو روز پس از اقامت در روستا، وي به مقتول اصرار كرد به شهر بازگردند اما مقتول نپذيرفت. عباسي درباره اينكه قاتل همدستاني نيز در اين ماجرا داشته است يا خير، اظهار كرد: متاسفانه شايعاتي به وجود آمده كه اين ماجرا يك آدم‌ربايي بوده كه توسط 10 تا 15 نفر اتفاق افتاده اما اين كذب است و صحت ندارد؛ البته پليس شش نفر از افرادي را كه اين دختر قبلا می‌شناختند دستگير كرده است اما اين افراد در قتل اين دختر دخالتي نداشتند.
در شرايطي كه هنوز جزييات اين جنايت روشن نشده است مردم بوكان در انتظار معرفي قاتل يا قاتلان هستند. اكنون در اين شهر شايع شده است افرادي دختران مقاطع تحصيلي راهنمايي و دبيرستان را مي‌ربايند و مورد آزار قرار مي‌دهند. عثماني اين شايعات را رد كرد و گفت: «بوكان شهر امني است و فقط همين يك اتفاق را داشتيم اما موضوع اين است كه كاسه صبر مردم لبريز شده است. شش يا هفت نفر در اين شهر حضور دارند كه به باج‌گيري و چاقوكشي مشغول هستند و مردم به همين موضوع اعتراض دارند. سوال من نيز اين است كه چرا اين افراد در اسرع وقت دستگير نمي‌شوند و برخورد قانوني با آنها صورت نمي‌گيرد تا هم خودشان تنبيه و هم مايه عبرت ديگران شوند. اين افراد براي ايجاد هراس در مردم، خودشان را به ارگان‌هايي نسبت مي‌دهند در حالي‌كه هيچ ارتباطي با اين ارگان‌ها ندارند و خود اين ارگان‌ها از آنها ناراضي هستند اما همين ادعاها و رفتارهاي اراذل و اوباش باعث شده است شبكه‌هاي ماهواره‌اي هم روي اين موضوع مانور بدهند.»


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, :: 21:15 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

برگزاری جشنواره جابربن حیان دانش آموزان جنوب آذربایجان غربی در بوكان

 مرحله استانی جشنواره جابربن حیان دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرهای جنوب آذربایجان غربی در بوكان برگزار شد.

معاون ابتدایی رییس اداره آموزش و پرورش بوكان، با اشاره به برگزاری این مرحله از جشنواره در روزهای 14و 15اردیبهشت در مدرسه شبانه روزی امام خمینی(ره) بوكان گفت: در این مرحله، 114دانش آموز مقطع ابتدایی از شهرهای بوكان، مهاباد، تكاب، مرحمت آباد، شاهین دژ، كشاورز، میاندوآب و سردشت حضور داشتند.

'معصومه صادقیان'، در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: در این جشنواره 79طرح در قالب تحقیق، نمایش، مدل، آزمایش وتو لید محتوا به رقابت گذاشته شده است.

وی اظهار داشت: در این مرحله از جشنواره دانش آموزان به صورت گروهی حضور دارند.

معاون ابتدایی رییس اداره آموزش و پرورش بوكان، هدف از برگزاری این جشنواره را فراهم كردن بستر و شرایط برای تفكر منطقی و حل مساله در دانش آموزان، ایجاد فرصت برای ارائه ایده ها و ظهور خلاقیت آنان و زمینه سازی برای تلاش و فعالیت گروهی عنوان كرد.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, :: 21:15 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

مراسم افتتاحیه اکران اولین فیلم بلند شهرستان بوکان برگزار شد


به گزارش بولتن خبری بوکان و به نقل از آژانس خبری- تحلیلی زریان؛ 17 اردیبهشت با حضور جمع کثیری از مردم بوکان و تعدای از مسئولین این شهر مراسم افتتاحیه اولین فیلم بلند بوکان به نام "یک روز بارانی " درسالن سیمرغ این شهر برگزار شد.

ناجیه سلمی که خود یکی از سخنرانان این مراسم بود در تشریح نحوه تهیه این فیلم گفت: کار نوشتن  سناریو تا تست فیلم بلند" یک روز بارانی"  شش ماه طول کشیده  است در طول سه روز از 450 نفر تست بازیگری گرفته شده است که 26 نفر از آنها به عنوان بازگر انتخاب شده اند . بازیگرانی که غیر از تعدادمعدودی از آنها تجربه بازیگری نداشته اند.

خانم سلیمی در ادامه سخنرانی خود گفت: کار تدوین ومونتاژ این فیلم بلند که به زبان کردی است را استدیو هنر بوکان انجام داده است. وی در پایان سخنان خود خواهان حضور بیشتر زنان در عرصه اجتماع شد.

رضا عباسی، ریاست اداره ارشاد بوکان سخنران دیگر این مراسم بود که  ضمن اشاره به اهمیت سینما به عنوان یک صنعت از نبود سالن سینما در شهرستان بوکان گلایه کرد و گفت: شهرستان بوکان از نظر تولیدات فرهنگی در منطقه در سطح عالی قرار دارد.ما تا به امروز تولیدات متنوعی در زمینه فیلم داشته ایم اما باید کیفیت کارهای را ارتقاء دهیم.

وی در ادامه از فیلم سازان شهرستان بوکان در خواست کرد سطح علمی خود را در زمینه فیلم سازی هم زمان با تجربه های خود افزایشس دهند.

با پایان یافتن سخنان رئیس اداره ارشاد بوکان فیلم شش دقیقه ای" دو خانه در یک باغ " که از دیگر تولیدات ناجیه سلیمی است به اکران در آمد.

ناجیه سلیمی متولد دارای مدرک کارشناسی جغرافیا مس باشد که با یک دهه فعالیت در عرصه فیلم سازی توانسته فیلم هایی چون نمره 13، پشت آن میله ها، نو عروس، شیدا، هنوز کفشایم قوطی است را با موضوعات اجتماعی در کارنامه خود به ثبت برساند .وی در سال 88 توانست اولین مرکز مجاز فعالیت های فیلم سازی جنوب استان آذربایجان غربی را با مجوز رسمی از اداره ارشاد اسلامی تاسیس کند.

مدیر آموزش و پرورش بوکان که در این مراسم افتتاحیه به سخنرانی پرداخت، حمایت از فیلم سازان جوان را تکلیف تک تک شهروندان بوکانی دانست و گفت: این فیلم حاوی پیام هایی برای تمامی سنین است و موضعوعات فیلم را به نوعی در ارتباط با حوادث اخیر این شهرستان دانست.

رحمانی در ادامه سخنان خود گفت:در برخورد با مسائل و مشکلات مانند مشکلات تحصیلی یک دانشجو یا دانش اموز اولین راه حل اخراج نیست بلکه آخرین راه حل اخراج است.

در ادامه این مراسم تکه هایی از فیلم یک روز باراین پخش شد . مراسم با هنرنمایی عثمان محمدی" عوثمان سوور" استاد بر جسته نرمه نی و چند تن از هنرمندان شهر ستان بوکان با اجرای چند قطعه موسیقی کردی ادامه پیدا کرد.فیلم " یک روز بارانی " به مدت سه روز در سالن سیمرغ این شهر اکران خواهد شد


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, :: 21:15 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

کمال کریمی هم وبلاگ نویس شد

کمال کریمی عضو شورای شهر بوکان هم وبلاگ نویس شد.

http://www.kamalkarimy.blogfa.com/

پیش از این منیره فیضه دیگر عضو شورای اسلامی شهر بوکان هم داری وبلاگ شخصی شده بود. منیره فیضه نخستین بانوی بوکانی وبلاگ نویس می باشد.

http://monirefize.blogfa.com/


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, :: 21:15 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

روند احداث کنارگذر بوکان رضایت بخش نیست 


 فرماندار بوکان در بازدید ازاحداث کنارگذر این شهر از روند کند عملیات اجرایی این طرح در مدت 22 ماه، انتقاد کرد. حسن عباسی افزود: این طرح به طول ۱۶کیلومتر و با اعتبار 130میلیارد ریال در حال اجرا است که با اجرای این طرح مشکل ترافیک درون شهری بوکان مرتفع و همچنین سوانح و تلفات رانندگی نیز کاهش خواهد یافت.

وی تاکید کرد که پیمانکارپروژه باید نسبت به افزایش ماشین آلات ،اکیپ های اجرایی وفعال شدن بیشتر کارگاه اقدام اساسی به عمل آورد.

عباسی در عین حال از اورژانس بیمارستان شهید قلی پور این شهر، تعمیر و بازسازی سردخانه، انباری، رختشو یخانه و دیگر بخش های جانبی اورژانس بازدید کرد و خواستار تسریع در انجام طرح توسعه و بهره برداری اورژانس و ساختمان دیالیز شد.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, :: 21:15 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

تصادف زنجیره ای در جاده بوکان- سقز

این حادثه دیروز پنجشنبه در کیلومتر 7 محورسقز – بوکان در اثر بی احتیاطی راننده کامیون بوقوع پیوست و باعث تصادف 2دستگاه خودرو شد.
رئیس پلیس را ه شهرستان سقز در گفت وگو با خبرنگار کرد پرس در بوکان، گفت: در این حادثه یک دستگاه کامیون به علت بی

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:"جاده سقزبوكان حادثه,نيان رضارشيد", :: 21:15 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

دهمین شماره نشریه مرزداران منتشر شد

دهمین شماره نشریه مرزداران در شش صفحه و بصورت رنگی منتشر شد.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, :: 21:15 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

 به گزارش خبرگزاری خانه ملت، طه نورالهی دبیر ستاد سرشماری عمومی نفوس و مسکن اعلام کرد: طی دو گذشته ۲۳ و ۲۴ آبان ماه از خانوارهای غایب توسط ماموران سرشماری مرکز آمار، سرشماری شد.

دبیر ستاد سرشماری عمومی نفوس و مسکن از اتمام سرشماری خبرداد و اعلام کرد: جمعیت ایران بر اساس نتایج مقدماتی سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۷۵ میلیون نفر است.

طه نورالهی در گفتگو با مهر از اتمام سرشماری عمومی نفوس و مسکن خبرداد و گفت: هم اکنون در حال جمع بندی نتایج سرشماری هستیم.

وی با اعلام اینکه بر اساس نتایج مقدماتی و اولیه سرشماری، جمعیت کشورمان حدود ۷۵ میلیون نفر است، عنوان کرد: نتایج کامل سرشماری به زودی از طریق روابط عمومی مرکز آمار اعلام خواهد شد.

نورالهی گفت: نتایج آمارگیری و سرشماری در تمام استانهای کشور جمع آوری شده و در حال بارگذاری روی سایت مربوطه است.

انجام سرشماری توسط مرکز آمار ایران از روز ۲ تا ۲۲ آبانماه جاری در سراسر کشور انجام شد./


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 4:37 :: توسط : "رضاسيدرشيد"


والدين امروزي در دنياي غرب معمولا حاضر به تشكيل خانواده‌اي با بيش از يك فرزند نمي‌شوند در عين حال، آن‌ها با ديدن فرزند تنهايشان، مدام خاطرات كودكي خود را به ياد مي‌آورند و هر وقت كه با خواهران و برادران‌شان دور هم جمع مي‌شوند، براي تك فرزندهاي‌شان دل مي‌سوزانند. پدر و مادرهاي امروزي با وجود تمام نگراني‌هاي‌شان براي آينده فرزند تنهاي‌شان، حاضر نيستند به فكر آوردن بچه‌هاي ديگر بيفتند. براي آن‌هايي كه بي‌وقفه كار مي‌كنند و دوست ندارند تمام 24 ساعت‌شان را براي رسيدگي به بچه‌هاي قد و نيم قد اختصاص دهند، داشتن چند فرزند چيزي بيشتر از يك روياي دست نيافتني نيست؛ اما اگر به كشورهاي ديگر هم نگاه كنيد، مي‌بينيد كه تك فرزندي تنها مشكل امروز پدر و مادرهاي ما نيست و اغلب پدر و مادرهاي امروزي در سراسر جهان، حاضر نيستند براي داشتن بيش از يك فرزند خودشان را به زحمت بيندازند. پشت تك فرزندي در دنياي جديد رازهاي بسياري وجود دارد؛ رازهايي كه از دل تحقيقات بسيار بيرون آمده‌اند و بخواهيم يا نخواهيم بايد باورشان كنيم.


راز اول : 2 فرزندي در حرف، تك فرزندي در عمل


در 75 سال گذشته، اغلب خانواده‌ها به داشتن 2 فرزند روي آورده‌ بودند يا لااقل آرزوي داشتن 2 فرزند را براي آينده زندگي مشترك‌شان مطرح مي‌كردند. آن‌ها فكر مي‌كردند كه اين بهترين شيوه تشكيل خانواده است و حتي در تحقيقي بين‌المللي كه در سال 1936 انجام شد، شركت‌كنندگان خانواده‌هاي 2 فرزندي را خانواده‌هايي ايده‌آل معرفي كردند اما در جامعه امروزي فاصله بين آنچه مردم دوست دارند و آنچه از پس آن بر مي‌آيند زياد است. در كمال تعجب به شركت‌كنندگان اين تحقيق‌ها و همين‌طور اغلب زوج‌هايي كه به اميد داشتن 2 فرزند ازدواج مي‌كنند بايد گفت، خانواده‌هاي امروزي به سمت تك فرزندي شدن پيش مي‌روند. تحقيقات و آخرين آمار‌گيري‌ها نشان داده، اين خانواده‌هاي 3 نفره با سرعتي بيشتر در حال گسترش هستند و در واقع با تك فرزندي‌شدن خانواده‌ها، شكل اين سنت اجتماعي هم در حال تغيير كردن است.


راز دوم : مادران شاغل از فرزند دوم مي‌ترسند


اكثر زنان امروزي براي حمايت از خانواده‌شان كار مي‌كنند. با وارد شدن زن‌ها به دانشگاه‌ها و بازارهاي مختلف كسب و كار، ديگر كمتر زني را مي‌توان پيدا كرد كه لااقل در دوره‌اي از زندگي‌اش به فكر كار‌كردن نيفتاده باشد. تحقيقات نشان داده‌، اين مادران شاغل 70 درصد جمعيت مادران امروزي را تشكيل مي‌دهند. از نظر اين مادران نگهداري از بچه‌ها و كار‌كردن در يك زمان كار ساده‌اي نيست. زناني كه يك فرزند دارند شايد موفقيت بيشتري در كار و بچه‌داري همزمان داشته باشند اما واقعيت امروزي اين است كه با بيشتر‌شدن تعداد فرزندان، درآمد زنان، امنيت شغلي‌شان و پيشرفت كاري‌شان به‌شدت دچار مشكل خواهد شد. از طرف ديگر تاثير مرخصي زايمان دوم روي شرايط كاري زنان، انكار‌ناپذير است. كم نيستند مواردي كه با غيبت چند هفتگي زن در زمان مرخصي، كارمندان ديگر براي گرفتن شغل او خيز برداشته‌اند و در يك چشم به هم زدن موقعيتي كه سال‌ها براي به دست آوردنش تلاش كرده بود را از او گرفته‌اند. شايد همين موضوع هم باعث شود كه زنان شاغل براي آوردن فرزند دوم بيشتر ترديد كنند. گرچه دولت‌ها تلاش مي‌كنند به هر طريق ممكن امنيت شغلي بعد از زايمان براي زنان را بالا ببرند اما واقعيت اين است كه در بازار كار امروزي، كارفرماها به سود كسب و كارشان بيشتر از اين قوانين و آيين‌نامه‌ها توجه مي‌كنند.


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 4:37 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

امهشيد شريف در سوئد «روان‌شناسي يادگيري» و «آموزش عمومي» خوانده و دوره‌هاي مربوط به مهارت‌هاي زندگي را فرا گرفته‌است؛ دوره‌هايي كه به گفته او، طي آنها متخصصاني تربيت مي‌شوند كه مي‌كوشند بهداشت روحي و رواني جامعه را كنترل كنند. او سال‌ها در موسسه‌اي به نام «سيس» در سوئد كار ‌كرده و پس از بازگشت به ايران دفتر مشاوره‌اي كوچك و دنج اما زيبا و آرامش‌بخش راه‌اندازي كرده تا دانش، تجربه و اندوخته‌هايش را در اختيار جوانان و خانواده‌هايي قرار دهد كه با دشواري‌هايي در حل مسايل پيش ‌روي خود مواجه‌اند. مي‌گويد كه يكي از انگيزه‌هاي اصلي‌اش براي بازگشت به ايران، ورود به كار فرهنگي در جامعه ايران بوده و به همين منظور هم تجربياتش را در كتابي به زبان فارسي نگاشته‌است. گفت‌وگوي‌مان درباره تحول مادري در جامعه امروز ايراني، محدود به واكاوي جنبه‌هاي روحي و برداشت‌هاي ذهني زنان جوان اين نسل نماند و ديگر جوانب اين پديده نيز به بحث افزوده شد؛ اتفاقي كه از منظر خانم شريف تصادفي هم نبود زيرا او باور داشت كه تمايل به فرزندآوري محصول رابطه متقابل والدين و جامعه هست و نوعي احساس امنيت رواني كه از جامعه به خانواده‌ها منتقل مي‌شود، در كاهش يا افزايش بارداري‌هاي آگاهانه افراد موثر است. او مي‌پذيرفت كه تجربه مادري، تجربه‌اي در حال تحول است اما تاكيد داشت كه اين تحول هيچ ارتباطي با كاهش مهر مادري در ميان زنان ندارد.

‌خانم شريف، در يك برداشت عمومي و با مشاهدات پيراموني‌مان اين‌طور به نظر مي‌رسد كه شاهد تحولي در نقش و تجربه مادري هستيم. نگاه زنان و البته نگاه جامعه به مقوله مادري در حال تحول است. شايد بتوان مدعي شد كه اين تحول محدود به جامعه ايراني هم نيست و در همه جوامع در حال توسعه و توسعه‌يافته قابل رديابي است. انگار هر قدر جوامع مدني‌تر و توسعه‌يافته‌تر مي‌شوند و شهرنشيني گسترش مي‌يابد، ارزش‌ها و كاركردهاي سنتي مربوط به زنان هم تغيير مي‌يابد. آيا شما هم در جلسات مشاوره خود با زنان و دختران جوان با اين پديده مواجه هستيد؟ آيابه راستي تمايل به مادري تغيير يافته و كمتر از گذشته شده‌است؟
قطعا همين‌طور است. من هم با شما موافقم كه گويي جهشي جهاني صورت گرفته و در خيلي از كشورها، خيلي از افراد تمايل دارند از آن بافت‌‌هاي سنتي و پيشين خارج شوند. طبيعي هم هست كه چنين باشد و اين تغييرات به نوعي همان بهايي است كه ما انسان‌ها براي مدرن شدن‌مان مي‌پردازيم. البته اين تحولات خيلي هم با ساخت‌ها و بافت‌هاي قديمي ضديت ندارد بلكه عمدتا ناشي از عدم كارآيي آنهاست. زماني را در نظر بگيريد كه براي خانواده‌هاي كشاورز، كار روي زميني كه در اختيار داشته‌اند، اهميت بسياري داشته و تعداد بيشتري از افراد روي آن زمين كار مي‌كردند. در اين وضعيت تعداد بيشتر افراد به ‌معناي توليد بيشتر و تحرك اقتصادي بالاتر بوده و طبيعي است كه با توليد فرزندان بيشتر، خانوار به‌عنوان يك نهاد اقتصادي رشد بيشتري مي‌داشت. اما امروز ديگر كمتر اين‌طور زندگي مي‌كنيم نه به اين معنا كه اين سبك از زندگي به‌كلي از بين رفته ‌است، ولي خب به‌شدت كاهش يافته ‌است. به اين نكته هم بايد توجه داشت كه منظورمان از مهر مادري چيست. آيا صرف اينكه يك زن مدرن امروزي حاضر به داشتن پنج يا شش بچه نيست به اين معناست كه مهر مادري كمتري نسبت به گذشتگان دارد؟ چنين برداشتي اساسا چقدر درست است؟
‌شما چه توضيحي داريد؟ آيا مي‌شود ‌فرزندآوري بيشتر را ناشي از تمايل زنان به ايفاي هرچه بيشتر وظيفه مادري يا مهر مادري بيشتر نسبت داد؟
من اين نظر را قبول ندارم چون نمي‌شود دلايلي منطقي براي اين رابطه آورد. اول اينكه بافت‌ و ساخت خانواده‌هاي جديد تفاوت بسياري با گذشته كرده و اساسا نياز به فرزندآوري كمتر شده‌است. به علاوه، در جامعه جهاني امروز آنچه اهميت بيشتري دارد سلامت روحي و جسمي انسان‌هاست. كشف پني‌سيلين و واكسن‌هاي مختلف توانست‌ درصد قابل‌توجهي از مرگ‌وميرها را كاهش دهد، بنابراين ترس اوليه خانوارها درباره از بين رفتن كودكان و كاهش فرزندان‌شان هم از بين رفت. فراموش نكنيم كه شكل و نحوه بروز مهر مادري هم مانند بسياري از ديگر احساسات و روحيات در روند مدرن شدن جوامع متحول مي‌شود. گرايش از فرزند‌آوري بيشتر به تك‌فرزندي نشانه بي‌مهري زنان نيست بلكه نشانه آن است كه زنان به كشف‌هاي جديدي دست يافته‌اند؛ از جمله آنكه از محيط‌هاي كوچك خانوادگي‌شان بيرون آيند، تحصيل كنند، در مناسبات اجتماعي شركت كنند و در همه عرصه‌ها فعال باشند و البته مادران بهتري هم شوند. براساس آمارهاي جديدي كه سازمان ملل متحد منتشر كرده، بيش از 200‌ميليون زن در سراسر جهان تمايل دارند به اشكال مختلف و با استفاده از داروها و وسايل متعدد از باروري جلوگيري كنند و حداقل آن را تا زمان دلخواه‌شان به تعويق بيندازند. اين رقم در سطح جهاني رقم كوچكي نيست. اما در پاسخ به اين پرسش كه چرا وضع به اينجا رسيده، شايد بايد قبول كرد كه زنان امروز هويت زنانه خود را در جاهاي ديگري جز خانه جست‌وجو مي‌كنند يعني مي‌خواهند در اقتصاد خانواده حضور متفاوتي داشته‌ باشند، در مناسبات اجتماعي شركت كنند و درخواست‌هاي متعددي دارند.
باز هم براساس آمارهاي سازمان ملل هرجا كه زنان حتي در جوامع بدوي، به تحصيل، مهارت‌هاي اجتماعي، كاري و فني روي آورده‌اند، توانسته‌اند در استقرار ساختاري دموكراتيك‌تر نقش داشته باشند، ولو اين نقش در برخي موارد اندك هم بوده‌ باشد. طبيعي است كه وقتي زني مي‌تواند در ايجاد فضايي بازتر و راحت‌تر و براي زيست بهتر خود و اطرافيانش نقش داشته باشد، دخالت كند و از پوسته‌هاي قديمي خارج شود. اگر بهاي اين تغييرات، كمتر شدن يا نبودن فرزندان باشد، همان بهايي است كه برخي زنان ترجيح مي‌دهند آن را بپردازند. جالب‌تر اينكه بدانيم وقتي زنان مهارت‌هاي بيشتري به دست مي‌آورند، چه مهارت‌هاي تحصيلي، چه مهارت‌هاي شغلي، حساسيت‌هاي آنان در قبال درخواست‌هاي فرزندان يا فرزندشان بيشتر هم مي‌شود. مادري كه در اجتماع است و مسايل و حساسيت‌هاي موجود در اجتماع را بهتر مي‌شناسد، طبيعتا دقيق‌تر مراقب نحوه رشد و تربيت فرزند خودش هست.
‌به بحث مسووليت‌پذيری بيشتر افراد در جامعه مدرن اشاره‌اي داشتيد. همين فردگرايي و مسووليت‌پذيری رو به ‌گسترش در عصر مدرن، مانعي بر سر تجربه مادري است. برخي انديشمندان از دشواري‌هاي عملي و اخلاقي مربوط به بر عهده گرفتن مسووليت يك زندگي تازه و يك انسان ديگر سخن گفته‌اند و افرادي مانند ژان پل سارتر حتي تا آنجا پيش رفتند كه بگويند «فرزند‌آوري جنايت است». با اين طرز تفكر چقدر موافقيد؟ اساسا فرزندآوري را مي‌شود نشانه مسووليت‌پذيري دانست يا فرزند نياوردن را؟
من فكر مي‌كنم كه نحوه مواجهه هركس با اين قضيه بيش از همه به مجموعه اعتقادات فردي او برمي‌گردد. اينكه چه تعريف و تعبيري از مسووليت‌پذيري دارد. آيا مسوول بودن، پديده‌اي وحشتناك و جنايت‌كارانه است يا مي‌شود تعبيرهاي مختلف و درخشاني هم از آن داشت. به نظرم اين ماجرا را بايد در مجموعه‌اي هماهنگ و همه‌جانبه بررسي كرد. مسووليت يك انسان ديگر تنها متوجه والدين نيست و جامعه هم در اين‌باره سهم و دخالتي دارد. پدر و مادري كه احساس امنيت خاطر دارند و مي‌دانند كه كودك‌شان در كودكستان و دبستان مناسبي آموزش مي‌بيند و امنيت اجتماعي‌اش تضمين شده و در صورت وقوع هر حادثه‌اي حاميان اجتماعي ديگري دارد، احتمال علاقه‌مندي‌شان به خلق موجودي ديگر و پذيرش مسووليت او بيشتر مي‌شود. سخنان بزرگاني چون سارتر را هم نمي‌توان به اين شكل در سطح عموم مطرح كرد. اين گفته‌ها مخالفان بسيار نيرومندي هم دارند و اگر قرار باشد چنين گفته‌هايي معيار عمل باشند، بشريت به‌مرور از بين خواهد رفت و اين چيزي است كه گمان نمي‌كنم هيچ‌يك از ما و نه حتي خود سارتر موافق نابودي بشريت باشيم.
‌برداشتم از صحبت‌هاي شما اين است كه بخشي از مسووليت‌پذيري والدين براي فرزندآوري برمي‌گردد به احساس امنيت رواني كه از جامعه به خانواده‌ها تزريق مي‌شود. بنابراين فرزندآوري محصول رابطه متقابل والدين و جامعه است؟
بله، همين‌طور است. نقش و كاركرد جامعه به‌ويژه براي اقشار متوسط اهميت بسيار زيادي دارد. در همه جوامع انواعي از اختلاف طبقاتي وجود دارد. جمعيت مرفه مي‌توانند از امكاناتي كه در اختيار دارند، بهره‌برداري كنند و براي كودكان خود آموزش‌هاي لازم را تدارك ببينند ولي براي مردم عادي جامعه، برخورداري از امنيت‌هاي اجتماعي متعدد به معناي كمك به ايجاد پدران و مادران باصلاحيت‌تر است. اگر امكانات اجتماعي مناسب در كنار مسووليت‌پذيري والدين قرار گيرد، امكان ايجاد جامعه و فرزندان سالم بيشتر مي‌شود. براي نمونه، در اوايل دهه 1990 آمارها نشان مي‌دادند كه جمعيت سوئد رشد منفي پيدا كرده‌ است. از همان زمان برنامه‌ريزي‌هاي دقيق و ريزبينانه‌اي براي تشويق زنان و مردان جوان به فرزندآوري صورت گرفت و نوعي مدل مادري و پدري مدرن تبليغ شد كه مثلا مردان هم به همان نسبت زنان مرخصي بگيرند و از بچه‌ها نگهداري كنند؛ شرايطي كه نه فقط دسترسي به انواع مراقبت‌هاي پزشكي را فراهم مي‌آورد بلكه با ايجاد زمينه‌هاي اجتماعي و فرهنگي مي‌كوشيد بچه‌دار شدن را براي نسل جديد به كاري دلچسب و مطبوع بدل كند. جامعه جوان سوئد هم با امنيت‌ خاطر همه‌جانبه‌اي كه به دست آوردند، به اين دعوت پاسخ مثبت دادند. البته بايد به واقعيت ديگري هم اشاره كرد؛ مشكلي به نام جمعيت جهان كه دنياي امروز با آن روبه‌روست و بيشتر كشورهاي جهان توافق دارند بايد افزايش جمعيت كنترل شود، تامين غذا، سرپناه، بهداشت و شرايط رفاه عمومي با تكثير جمعيت دشوار و دشوارتر مي‌شود و براي حفظ حيات بايد جمعيت جهان كنترل شود. به اين ترتيب اساسا نمي‌شود مكانيسمي براي اندازه‌گيري مهر مادري تعيين كرد و گفت تمايل به مادري رو به افول است. به نظرم نبايد هم چنين نظراتي مطرح شوند چون باعث مي‌شود دولتمردان در همه جاي دنيا تقصير اصلي را به گردن زنان بيندازند.
‌اين‌طور به نظر مي‌رسد كه طبقات اجتماعي تحصيلكرده‌تر با درآمد نسبي بالاتر، بيشتر از اين مسووليت گريزان هستند ولي در طبقاتي پايين‌تر با درآمد كمتر هنوز ميل به بچه‌داري بيشتر است. فارغ از طبقه‌بندي‌هاي اجتماعي، احساس رضايت شخصي چه نقشي در اين تصميم دارد؟ حتما اين احساس، عامل بسيار اثرگذاري است. فضاي اجتماعي كه ما آدم‌هاي معمولي براي يكديگر مي‌سازيم، فضاي ترسناكي است و يك زن تحصيلكرده مي‌فهمد كه مثلا كاهش اكسيژن چقدر مي‌تواند روي فعل ‌و انفعالات ذهن كودك اثر بگذارد و دچار هراس از مادري مي‌شود. مثال ديگر اينكه، به‌ندرت مي‌توان يك سريال يا فيلم ايراني را ديد كه صحنه‌اي از مدرسه يا كودكستان رفتن بچه‌اي در آن باشد و اين صحنه خالي از استرس و اضطراب باشد. معمولا مادر با عجله و گلايه از اينكه دير شده، در شرايطي پر از نگراني و اضطراب كودك را راهي مي‌كند. يا مثلا اگر شما وارد اورژانس بيمارستاني شويد، بي‌دليل معطل مي‌شويد و همه اين اتفاق‌ها روي تخيل و تصور و نگاه آدم‌ها اثر مي‌گذارد و ممكن است به اين فكر ‌كنند كه اگر بچه من دچار حادثه‌اي شد چه سرنوشتي خواهد داشت. به ‌نظرم بايد به دلايل و درخواست‌ها براي تعويق بچه‌داري تا مهيا شدن شرايط مناسب‌تر حق داد. شايد تفاوت موجود ميان قشرهاي مختلف اجتماع در ميزان حساسيت آنها نسبت به اوضاع و احوال پيرامون باشد. شايد افراد بي‌خبرتر از كنار اين مسايل با آسودگي بيشتري عبور مي‌كنند.
‌‌شايد هم دليلش اين باشد كه روش‌هاي جلوگيري از بارداري در ميان طبقات پايين‌تر به‌خوبي شناسايي نشده و به‌طور كارآمدي مورد استفاده قرار نمي‌گيرند؟
بله. به اين مساله خيلي زياد برمي‌خوريم.
‌كاهش فرزندآوري پديده‌اي چندوجهي است يعني دلايل اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و رواني دارد. اگر بخواهيم روي جنبه‌هاي ذهني و رواني اين پديده تمركز كنيم، چه عواملي دخيل‌اند؟ آيا انسان مدرن دچار ترس‌هاي بيشتر و در نتيجه گريز از مسووليت‌هاي بيشتر است؟ يا آيا انسان مدرن، جاه‌طلب و خودخواه است و وقت و انرژي خود را تنها مصروف علايق خود مي‌خواهد نه موجودي ديگر؟
من فكر مي‌كنم كه نبايد به اين جهت حركت كرد كه كدام ديدگاه درست يا دربردارنده حقيقت بيشتري است بلكه بايد پذيرفت ديدگاه‌هاي متفاوتي وجود دارند كه در بحث و جدل‌هاي مابين آنها، نظرات مختلف تكميل مي‌شوند. ولي چنان‌كه گفتيد انسان مدرن به‌راستي با ترس‌هاي مختلفي مواجه است كه اين ترس‌ها مدام هم زيادتر می‌شوند. علت اصلي اين ترس را مي‌توان تنهايي دانست. انسان‌ امروز بيش از گذشته مسوول خودش است زيرا وابستگي‌هاي خانوادگي و قبيلگي‌اش به ميزان قابل‌توجهي كمتر و كمتر شده و به هر نسبت كه اين وابستگي‌ها كمتر شده، انسان هم تنهاتر شده و اتكايش به خود، فعاليت‌ها و مسووليت‌هايش (مسووليت‌هايي كه خودش ايجاد مي‌كند يا برايش ايجاد مي‌كنند) معطوف‌تر شده است. پس، اين احساس ترس، احساسي حقيقي است. ولي مي‌توان با اين ترس‌ها مقابله كرد نه فقط در زمينه بچه‌دار شدن بلكه در انتخاب نوع زندگي و تفكرمان. دست ما باز است تا در دنيايي كه انسان‌ها را با دليل يا بي‌دليل، موجه يا غيرموجه به طرف تنهايي سوق مي‌دهد، به طرف انسان‌هاي ديگر كشيده ‌شويم و با آنها همزيستي كنيم.
‌آيا اين انسان‌هاي تنها نبايد براي افزايش وابستگي‌ و مهار ترس از تنهايي‌شان تمايل بيشتري به فرزندآوري داشته باشند؟
من در پاسخ به سوال قبلي شما تاييد كردم كه انسان مدرن تنهاست اما به صرف تنهايي نمي‌توان تمايل به فرزندآوري يا عدم آن را توجيه كرد. انساني كه آمادگي پيدا مي‌كند انسان ديگري را خلق كند و زير پروبالش را بگيرد بايد تفكر، نگرش و مهارت‌هايي را به دست آورد كه نشان‌دهنده مجموعه آمادگي‌هاي اوست. چنان‌كه شما هم گفتيد برخي اساسا اين نظر را نمي‌پذيرند و توليد يا عدم توليد بچه را ناشي از جاه‌طلبي مي‌دانند. من فكر مي‌كنم استدلال‌هايي كه افراد مخالف بچه‌دارشدن بيان مي‌كنند، خيلي هم قوي نيستند و نمي‌توانند ما را متقاعد كنند كه چگونه مي‌توان اين جاه‌طلبي را توضيح داد. معلوم نيست كه خلاصي از مسووليت يك كس ديگر و وقت و انرژي و توان خود را صرف خود كردن، نشانه خودخواهي و جاه‌طلبي شخصي است يا به دنيا آوردن بچه‌اي كه مي‌خواهيم شخصيت و ظاهر ما و البته الگوهاي تربيتي دلخواه ما را تكرار كند.
‌يكي از استدلال‌هاي رايج براي فرزندآوري اين است كه زندگي زناشويي پس از مدتي ملال‌آور و كسالت‌بار مي‌شود. براي تحرك و نشاط بخشيدن به روزمرگي يا براي انسجام بخشيدن و معنا دادن به برخي زندگي‌هاي مشكل‌دار ‌است كه زن و شوهرها (به درست يا به غلط) به فكر بچه‌دار شدن مي‌افتند. نظر شما چيست؟
من هم در تجربه‌هاي كاري و مشاوره‌ام به چنين مواردي برخورده‌ام اما مطمئن نيستم كه چنين رويكردي، غالب و عمومي باشد. جالب است بدانيد كه چنين انتظاراتي از فرزندآوري (انسجام‌بخشي به خانواده يا رفع روزمرگي‌ها) به‌ندرت هم محقق مي‌شوند. مادري كه خسته و كلافه است، بيش از هر چيز به روش‌هايي نياز دارد تا رخوت و افسردگي‌اش را از بين ببرد نه اينكه مسووليت بزرگ‌تر و جدي‌تر مادري را به عهده گيرد. گاه شاهد بوده‌ام كه افراد براي حل مسايل خانوادگي و مثلا براي پايبندتر كردن پدر خانواده، بچه‌دار شده‌اند ولي متاسفانه نه تنها شرايط بهتر نشده بلكه ضروري‌‌ترين شرايطي كه بايد براي رشد و زندگي كودك مهيا باشد از آنها دريغ شده است. اي‌كاش مي‌شد با آمدن يك بچه، خانواده‌ها را نجات داد و مسايل درون خانواده‌ها حل مي‌شد ولي اين‌طوري نيست. ‌من به كساني كه براي حل مسايل ديگر زندگي‌شان يا كاستن از كسالت و روزمرگي‌ مي‌خواهند بچه‌دار شوند، عميقا هشدار مي‌دهم و حتي خواهش مي‌كنم كه بيشتر تامل كنند چون اين دلايل، براي مادري قانع‌كننده و كافي نيستند. مادر شدن به مهارت‌هايي نياز دارد كه بايد آموخته شوند.
‌اين مهارت‌ها چیست؟ چگونه بايد براي مادري مهيا شد؟
در درجه اول هركس بايد تحليل مشخص و ارزيابي دقيق‌تري از خود به‌عنوان يك فرد و نحوه زندگي و درخواست‌هايش داشته باشد و به شناخت بيشتري از خصوصيات خودش دست يابد. مثلا هر فردي بايد بداند كه ترس‌هايش چيست، آيا انساني كم‌حوصله و بي‌طاقت است يا عصبي؟ چگونه وقت و انرژي خود را براي آمدن بچه زمان‌بندي و تقسيم خواهد كرد؟ چقدر مي‌خواهد براي فرزندش وقت بگذارد و البته چقدر نمي‌خواهد؟ آن مقدار از وقت شخصي‌اش را كه حاضر نيست به كودكش اختصاص دهد، چگونه مديريت مي‌كند و براي نگهداري فرزند در آن زمان چه راه‌حلي دارد. معمولا گفت‌وگوهاي ميان زن و مرد درباره اينكه بچه‌دار شوند يا نشوند، خيلي زود به نتيجه مي‌رسد، درحالي‌كه بايد جوانب بسياري بررسي شود. دستيابي به مهارت‌هاي عمومي با تكيه بر منابع اطلاعاتي مختلف لازم است، والدين بايد قدرت پيش‌بيني شرايط ناشي از آمدن يك انسان ديگر را به دست آورند و چگونگي پرورش يك كودك را به خودشان هم بياموزند. مهيا كردن شرايط رشد يك انسان در يك دنياي مدرن قطعا بايد لحاظ شود و تمام اين ملاحظات و دانسته‌ها و مهارت‌ها براي تجربه موفق مادري لازم است. اگر اين اتفاق‌ها نيفتد و ما مهر مادري را به يك‌سري تحولات بيولوژيك در دوران بارداري محدود بدانيم، كمي بي‌انصافي است. هرچند جنس ماده در سرنوشت چند‌ميليون ساله خود تحولات بيولوژيك پيچيده‌اي از سر گذرانده و اين توان و مهارت را پيدا كرده كه چگونه از فرزندش مراقبت كند، ولي نام اين تحولات بيولوژيك، مهر مادري نيست. مادر شدن، مادر خوبي شدن و مهر مادري داشتن به آموزش‌هاي لازم و منابع اطلاعاتي نياز دارد. پس نمي‌توان با برداشت‌هاي قديمي به سراغ مفهوم مهر مادري رفت زيرا زندگي امروز و مناسبات مدرن همه چيز را زير سوال برده‌اند، چنان‌كه در بسياري از كشورهاي اروپايي تعريف دوران جواني تغيير كرده و سنين جواني مدام زيادتر مي‌شود زيرا اين باور در بين افراد به وجود آمده كه خودشان را تا 35سالگي جوان مي‌دانند، هنوز دنبال كنجكاوي‌ها و ايده‌هاي‌شان هستند و هنوز آمادگي پذيرش مسووليت رابطه با ديگري يا ايجاد انسان ديگري را ندارند.
‌انسان‌هاي بالغ مهارت گفت‌وگو با يكديگر را دارند اما در رابطه مادر و فرزندي، به نظر مي‌رسد كه اين امكان خيلي مهيا نيست. انگار قابليت تعامل برابري ميان مادر و فرزند وجود ندارد و از همان دوران نوزادي، كودك يكسره طلب مي‌كند و مادر بايد پاسخگوي تمام خواسته‌هايش باشد. همين وضعيت، نيازمند فداكاري و صبوري زياد از جانب مادر است. برخي معتقدند نبايد در دام فداكاري و ايثار بي‌وقفه افتاد و به مسووليت پايان‌ناپذير مادري تن داد. شما چه مي‌گوييد؟
اين نگاه به نظرم خيلي سنتي و قديمي است، چون امروز علم مربوط به كودكان و نوزادان دستاوردهاي جدي و بسيار مهمي داشته‌ است. حالا مي‌دانيم كودكي كه شب تا صبح گريه مي‌كند، حتما مشكلي دارد و اگر شرايط زيستی مناسبي براي كودكان و نوزادان مهيا شود، دليلي براي بي‌قراري و ناآرامي‌شان وجود ندارد.
بايد دانش و مهارت مواجهه و رفتار با نوزاد را به دست آورد كه در اين صورت جايي براي فداكاري و صبوري بيش از اندازه باقي نمي‌ماند. اجازه بدهيد درباره اين گزاره هم تامل كنيم كه رابطه مادر و فرزندي، رابطه‌اي يك‌سويه از مادر به فرزند است. كمتر كسي هست كه نسبت به لبخند يك كودك يا كنجكاوي‌ها و كشف‌ها و راه‌حل‌هايي كه براي مسايلش پيدا مي‌كند، بي‌تفاوت بماند و از آنها لذت نبرد. اما اين نكته هم اهميت دارد كه بدانيم از اين رابطه چه مي‌خواهيم، چه چيزهايي را از دست مي‌دهيم و انتظار دريافت چه چيزهايي را داريم. مسير رشدي كه يك نوزاد كوچك طي مي‌كند تا بزرگ و بزرگ‌تر شود، در هر لحظه‌اي ويژگي‌هاي خاص خودش را دارد. شايد به‌ راه ‌افتادن كودك يا حرف زدن او براي كسي جالب نباشد ولي همين اتفاق براي كس ديگري معنابخش و راضي‌كننده باشد و از زندگي بخشيدن به اين موجود معصوم و لطيف، خيلي هم خوشحال باشد. به نظر من، رابطه ‌مادر و فرزندي، رابطه‌اي يك‌طرفه نيست چون بچه‌ها به‌سرعت نسبت به زبان و رفتار والدين واكنش نشان مي‌دهند. بچه‌ها در فضاي ذهني خودشان موجودات بسيار فعالي هستند و اگر در شرايط رشد مناسبي قرار گيرند، عكس‌العمل‌هاي خوبي هم از خود نشان مي‌دهند.
‌اوريانا فالاچي جايي در كتاب «به كودكي كه هرگز زاده نشد» از اين دغدغه مادرانه مي‌نويسد كه مبادا كودكي كه به دنيا مي‌آورد، روزي بزرگ شود، در برابرش بايستد و او را سرزنش كند كه چرا او را بدون اينكه سهمي و حقي در اين تصميم داشته ‌باشد، به دنيا آورده‌ است. به نظر شما به اين سوال ذهني چطور مي‌شود پاسخ داد؟
اين حق طبيعي فرزندان است كه بعدها اين سوال را مطرح كنند و پاسخ والدين به اين سوال هم مي‌تواند زمينه خوبي براي گفت‌وگوي ميان والدين و فرزندان و تامل درباره ارزش‌ها، معناها و قضاوت‌‌هاي ذهني‌شان را فراهم كند. مي‌توان به هر فرد بالغ و لايقي كه تصور مي‌كند مي‌تواند شرايط يك زندگي نسبتا ايده‌آل را فراهم كند و مي‌خواهد ديگري را در تجربيات و نگاه خود به زندگي سهيم كند، حق داد. به علاوه چه كسي مي‌داند؟ شايد كودكاني هم كه زاده نشدند، گلايه كنند كه چرا تجربه حيات از آنان دريغ شد. به نظرم سوال درباره حق بودن با نبودن، مي‌تواند تبديل به يك سوال با بار فلسفي خيلي سنگين باشد كه انسان‌ها هنوز در جست‌وجوي پاسخ به اين سوال هستند. هنوز از منظر فلسفي، تاريخي، جامعه‌شناسي و روان‌شناسي پاسخ روشني به اين پرسش وجود ندارد و هنوز اين انتظارات و سلايق و ديدگاه‌هاي آدم‌هاست كه تعيين‌كننده راهي است كه هر فرد در پيش مي‌گيرد. اجازه دهيد اين نكته را هم اضافه كنم كه همه ايده‌هايي كه درباره‌شان صحبت شد، در جامعه و در ذهنيت افراد وجود دارند و ناشي از انتخاب‌هاي متفاوت هر يك از ماست. يكي از ويژگي‌هاي جامعه مدرن بايد همين تفاوت‌ها در تصميم‌ها باشد و هركس بايد اين حق و اجازه را داشته باشد كه با سلايق و نظرات متفاوتي زندگي كند و ديدگاه‌هاي خود را نيز ابراز دارد.
‌درست است كه سلايق انسان‌ها بسيار متفاوت شده ولي وقتي اين انتخاب بيشتر و بيشتر مي‌شود، همه به اين فكر مي‌افتند كه چه اتفاق عمومي و اجتماعي افتاده كه آدم‌هاي بيشتري به اين ذهنيت مشترك رسيده‌اند.
فعلا كه جمعيت دنيا و ايران رو به كاهش نمي‌رود و روزبه‌روز هم زيادتر مي‌شود. گمان نمي‌كنم هنوز كاهش نرخ باروري و فرزندآوري مساله‌اي جهاني باشد. خوشبختانه آنچه خيلي رواج پيدا كرده، ايده زندگي سالم‌تر است و يكي از نشانه‌هاي زندگي سالم مي‌تواند داشتن بچه‌هاي كمتر باشد. 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 4:37 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

يكي از مهم‌ترين جنبه‌هاي زندگي زنان در جوامع سنتي و حتي مدرن را «زايش» و «پرورش فرزند» مي‌دانند تا جايي كه در بسياري موارد هويت زن با هويت مادر در يكديگر ادغام مي‌شوند. مادر بودن گاه حرفه و مشغوليت اصلي زنان تلقي مي‌شود و زني كه مادر نيست استثنا و الگويي ناهنجار. الگوهاي رايج در جامعه، زني را زن كامل مي‌دانند كه در زمان مناسب (زمان مناسب در بسياري از جوامع سنتي، همان سال‌هاي نوجواني است) ازدواج كند و به فاصله كمي بچه‌دار شود. در جوامع سنتي آن روي سكه ارزش‌مندي مادري، پديده به ظاهر «ناخوشايند» ناباروري تلقي مي‌شود كه بايد به هر وسيله‌اي براي رفع آن متوسل شد. واقعيت‌ اما جنبه‌هاي ديگري هم دارد و الزامات زندگي شهري و فشارهاي اقتصادي روزافزون، زنان و خانواده‌ها را به سوي انتخاب گزينه‌هاي ديگري كشانده ‌است. زنان، به‌خصوص آنها كه در شهرهاي بزرگ‌تر زندگي مي‌كنند، در سال‌هاي اخير به اختيار يا اجبار نقشي غير از زايش و فرزندآوري صرف براي خود قايل هستند و براي اين وضعيت مي‌توان دلايل زيادي برشمرد.
الهام روستايي، مهندس نساجي و 29ساله يكي از اين زنان است. او پس از فارغ‌التحصيل شدن از دانشگاه جذب بازار كار شد و گرچه هفت سال از ازدواجش گذشته، اما هنوز بچه‌دار نشده و مي‌گويد كه تمايلي هم به بچه‌دار شدن ندارد. او در اين‌باره مي‌گويد: «با سختي يك شركت نساجي تاسيس كرده‌ام. تمام اين سال‌ها با وجود ركود اقتصادي توانسته‌ام شركتم را سر پا نگه دارم. من در كارم موفق هستم حالا چرا بايد در اوج اين سال‌هاي شكوفايي حرفه‌اي‌، كارم را رها كنم و مشغول بچه‌داري شوم؟» او در پاسخ به اين پرسش كه «آيا فكر نمي‌كني آوردن بچه بتواند هويت زنانه‌ات را تكميل كند»، مي‌گويد: «مادر من هفت بچه به دنيا آورد چون كاري جز بچه‌داري نداشت. مسلما اگر زناني مثل مادر من، بچه‌دار نمي‌شدند، وسيله ديگري هم براي ابراز وجود نداشتند اما من خودم را در جامعه و خانواده، با كار و دانشم تعريف مي‌كنم.» از او پرسيدم «آيا نمي‌ترسي زمان به سرعت بگذرد و ناگهان چشم باز كني و ببيني كه ديگر فرصتي براي بچه‌دار شدن نداري؟»، الهام به من مي‌گويد: «نه. قصد بچه‌دار شدن ندارم، نه امروز و نه 10سال آينده.»محمود عطايي، روان‌شناس و متخصص مسايل خانواده معتقد است بايد بين زناني كه نمي‌خواهند فرزند به دنيا بياورند و آنها كه نمي‌توانند مادر شوند، تفاوت قايل شد. هرچند در هر دو مورد با زناني مواجه هستيم كه بچه ندارند اما اين نكته حايز اهميت است كه زنان طبقه متوسط جامعه كه از تحصيلات و رفاه اقتصادي بيشتري برخوردار هستند، تمايل كمتري به مادر شدن دارند. اين عدم تمايل به مادري بيش از آنكه ريشه‌هاي اقتصادي داشته باشد، ريشه‌هاي فرهنگي دارد. زنان اين طبقه، مادر شدن را سد راه رشد و پيشرفت خود مي‌دانند. عمده زنان متوسط شهري كه سال‌هاي زيادي از عمر خود را صرف درس خواندن و كار كردن كرده‌اند، بچه‌دار شدن را مانعي بر سر راه پيشرفت‌هاي تحصيلي و شغلي خود مي‌دانند، در حالي كه زنان طبقات پايين‌تر اقتصادي سخت‌تر مي‌توانند بچه‌دار شوند زيرا توانايي تامين مايحتاج اوليه اعضاي خانواده را ندارند. آقاي عطايي البته كار و تحصيل را در بيشتر مواقع، تنها بهانه‌هاي زنان براي فرار از مسووليت مادري مي‌داند و در اين‌باره توضيح مي‌دهد: «نه‌تنها در ايران‌، بلكه در سراسر دنيا مي‌توان نمونه‌هايي از مادران موفق در عرصه‌هاي علمي، اقتصادي و اجتماعي يافت اما زنان جوان ايراني به‌خصوص زناني كه در سال‌هاي پايانی دهه 1360 به دنيا آمده‌اند، بيشتر براي فرار از مسووليت است كه تمايلي به مادر شدن ندارند. هرچند نمي‌توان منكر سنگيني مسووليت مادري شد اما مادر شدن، منافاتي با درس خواندن يا كار كردن ندارد.» بيتا 32ساله و كارشناس تغذيه است. او يك بچه به دنيا آورده اما از مادر شدن خوشحال نیست. از او درباره علت این احساسش پرسيدم كه پاسخ داد: «قبل از به دنيا آمدن فرزندم، شاغل بودم. براي به دنيا آوردنش به اجبار مرخصي گرفتم. مرخصي‌ام به استعفا تبديل شد. مادر شدن، مرا به يك زن خانه‌دار تبديل كرد. نقشي كه هميشه از پذيرفتنش متنفر بودم. دلم مي‌خواست مي‌توانستم كار كنم و در جامعه فعال باشم اما مادر شدن تنها فرصت كار و حضور اجتماعي را از من نگرفت. پس از به دنيا آمدن پسرم به دليل نياز بچه به مادري تمام‌وقت، امكان مشاركت در فعاليت‌هاي اجتماعي را هم از دست دادم. تا جايي كه سال‌ها از آخرين باري كه به سينما رفته‌ام، مي‌گذرد.»كم‌تحركي اجتماعي و اقتصادي شايد يكي از مهم‌ترين دلايل بي‌انگيزگي براي فرزندآوري باشد اما قطعا عوامل ديگري هم در اين ميان نقش دارند. نشانه ديگري را كه مي‌توان در جامعه ايراني به عنوان زمينه‌هاي بي‌رغبتي به فرزندآوري شناسايي كرد، آمار بالاي طلاق است. شايد يكي از مهم‌ترين علل افزايش آمار طلاق و كاهش فرزندآوري كه به آن كمتر پرداخته شده‌ است، عدم اطمينان زنان به آينده زندگي زناشويي‌شان و در نتيجه عدم تمايل به بچه‌دار شدن باشد. نازنين، يك زن 30ساله و مطلقه است. با اينكه سابقه شش‌سال زندگي مشترك با شوهر سابقش را داشته، اما در آن مدت بچه‌دار نشده‌ است. علت را از او مي‌پرسم و پاسخ مي‌دهد: «تمام سال‌هاي زندگي مشترك‌مان به كشمكش گذشت. شش سال با يكديگر زندگي كرديم اما هرگز پيش نيامد كه هفته‌اي بيايد و برود و ما با هم دعوا يا قهري نداشته باشيم. چطور ممكن بود بخواهم فرد جديد و بي‌گناهي را به آن زندگي متشنج اضافه كنم و مسووليت يك انسان ديگر را بي‌جهت بر دوش گيرم؟» آقاي عطايي عدم اطمينان برخی زنان به آينده زندگي زناشويي‌شان را يكي از مهم‌ترين اما پنهان‌ترين علل سر باز زدن از به دنيا آوردن بچه مي‌داند و مي‌گويد: «متاسفانه روي اين معضل اجتماعي خيلي كم كار شده‌‌ است. تا زماني كه زنان نسبت به رابطه با همسرشان احساس امنيت نكنند، تمايلي به مادر شدن از خود نشان نمي‌دهند. شايد تا 20 سال پيش، بزرگ‌ترهاي خانواده زوج‌هاي جوان و ناسازگار را به بچه‌دار شدن تشويق مي‌كردند، با اين گمان‌ كه به دنيا آمدن كودك مي‌تواند پايه‌هاي متزلزل زندگي را ثابت كند اما از آن روزها و آن برداشت‌ها سال‌هاست كه مي‌گذرد و زنان امروز و خانواده‌هاي امروز ترجيح مي‌دهند تا زماني‌كه از استحكام زندگي‌شان مطمئن نشدند، بچه‌دار نشوند.» از ديگر دلايل عمده‌اي كه زنان را وادار به پذيرفتن نقشي غير از مادري مي‌كند، عدم امنيت اقتصادي است؛ زناني كه مجبور هستند، براي تامين نيازهاي اوليه‌شان سخت كار كنند و باز هم از آينده كودكان‌شان اطمينان ندارند. محبوبه رزاقي 35ساله و كارمند يك بانك خصوصي است، 12 سال است كه ازدواج كرده و هنوز تصميمي براي بچه‌دار شدن ندارد. در اين‌باره توضيح مي‌دهد: «من و شوهرم هر دو كارمنديم اما هنوز استخدام رسمي نشديم، قراردادي هستيم. تمام سال‌هاي پس از ازدواج براي اين بچه‌دار نشديم كه نمي‌دانستيم آيا فردا كاري و درآمدي خواهيم داشت يا خير.» محبوبه ادامه مي‌دهد: «در سال‌هاي اول ازدواج به بچه‌دار شدن فكر مي‌كرديم اما به مرور و با روبه‌رو شدن با مشكلات اقتصادي، حتي فشار خانواده‌ها هم نتوانست ما را به بچه‌دار شدن تشويق كند. هر لحظه ممكن است بانك قرارداد كاري‌مان را تمديد نكند. هرچند، تمديد قرارداد يا حتي رسمي ‌شدن كارمندي‌مان هم ديگر نمي‌تواند مرا به بچه‌دار شدن تشويق كند زيرا درآمدي كه داريم به‌سختي مي‌تواند تكافوي مخارج زندگي دونفره ما را بدهد.»دكتر نازنين ماهوتي‌ها، روان‌شناس و استاد دانشگاه در مورد علت رويگرداني زنان از به دنيا آوردن فرزندان تحقيق كرده‌ است. او در مورد تاثير عدم ثبات اقتصادي خانواده‌ها در عدم تمايل زنان به مادري مي‌گويد: «در گذشته نگراني از آينده اقتصادي تنها بر خانواده‌هاي متوسط تاثير داشت. خانواده‌هايي كه از نظر اقتصادي در دهك‌هاي پايين‌تر قرار داشتند، به دليل فرهنگ رايج در اين طبقه گمان مي‌كردند كه با به دنيا آوردن فرزندان بيشتر دست‌هاي بيشتري براي كار در خانواده خواهند داشت، غافل از اينكه پيش از مشغول به كار شدن اين دست‌ها، دهان‌هايي گرسنه باز مي‌شوند. اما در 10سال اخير مي‌بينيم زناني كه از نظر اقتصادي در لايه‌هاي پايين‌تر اقتصادي جامعه هستند، هم تمايلي به اينكه بچه‌هاي مختلف به دنيا بياورند، ندارند. البته دليل عدم بچه‌دار شدن زنان در اين دو طبقه اجتماعي كاملا متفاوت است. زنان طبقه متوسط نمي‌خواهند بچه‌دار شوند يا چندين بچه به دنيا بياورند، چون مطمئن نيستند كه بتوانند براي فرزندان‌شان زندگي اقتصادي مرفهي تامين كنند، اما زنان متعلق به دهك‌هاي پايين‌تر اقتصادي به دليل اينكه مجبور هستند كار تمام‌وقت داشته باشند، زماني براي به دنيا آوردن فرزند يا فرزندان ندارند. هرچند هنوز مي‌توان تفاوت عمده‌اي را بين رويكرد اين دو طبقه اقتصادي ديد. زنان طبقه متوسط اغلب تمايلي نسبت به مادر شدن نشان نمي‌دهند يعني حتي در طول دوران باروري‌شان هم نمي‌خواهند حتي يك كودك به دنيا بياورند اما زنان طبقات پايين‌تر به دليل فشارهاي اقتصادي تعداد كمتري كودك به دنيا مي‌آورند. اگر در گذشته هر خانواده در طبقات پايين اقتصادي بين چهار تا پنج كودك به دنيا مي‌آورد، بر اساس آخرين تحقيقات سازمان آمار ايران در سال‌هاي اخير بيشتر خانواده‌ها به‌خصوص در شهرهاي بزرگ مانند تهران، حدود سه بچه به دنيا مي‌آورد. همچنين خانواده‌هاي متوسط از داشتن بين دو تا سه كودك در دهه گذشته به خانواده‌هاي تك‌فرزند يا بدون فرزند تبديل شده‌اند.»محدثه 28ساله و كارگر در يكي از كارگاه‌هاي تهران دوزنده است. او باوجود مخالفت‌هاي شوهرش پس از به دنيا آوردن دختر دومش، از روش‌هاي جلوگيري از بارداري استفاده مي‌كند و مي‌گويد: «اگر مي‌خواستم دوباره بچه‌دار شوم بايد حداقل يك ماه مرخصي مي‌گرفتم و معلوم نبود كه كارفرما كارم را براي من نگه دارد يا كس ديگري را به جاي من استخدام كند. من فكر مي‌كنم يك دختر و يك پسر كافي است و دور از چشم شوهرم براي جلوگيري از بارداري قرص مي‌خورم. مي‌دانم اگر بفهمد حتما ناراحت خواهد شد، اما درآمد او براي گذران زندگي كافي نيست. من چاره‌اي غير از كار كردن ندارم. به همين دليل هم نمي‌توانم ديگر بچه‌دار شوم.» چه دلايل اقتصادي موثر باشند يا دلايل فرهنگي يا حتي آن‌طور كه برخي منابع رسمي مي‌گويند به دليل رواج فرهنگ غربي، واقعيت اين است كه زنان تمايل كمتري براي مادر شدن دارند. زنان امروز از قالب‌هاي تنگ خارج شده‌اند و مي‌خواهند ثابت كنند كه مي‌توانند هويتي مستقل از خانواده و فرزندان‌شان براي خود داشته باشند. كاهش نرخ رشد جمعيت يكي از دستاوردهاي اين تغيير در نقش‌هاي از پيش تعريف‌شده براي زنان است كه الزاما همچنان‌كه تبليغ مي‌شود، آثار و تبعات منفي ندارد زيرا مهم‌ترين دستاورد تحولات عصر جديد، باز‌تعريف هويت زنانه و افزايش قدرت انتخاب و عمل زنان است.


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 4:37 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

اگر بپذیریم که فعالیت­های انسانی عامل اصلی گرمایش زمین است، به حصر استقرایی می­توان فعالیت­های انسانی که منجر به چنین نتیجه­ای می­شوند را برشمرد.

پاره­ای از این فعالیت­ها منجر به بالارفتن کمی مولفه­هایی می­شوند که به ازدیاد دمای زمین کمک می­کنند، و پاره­ای دیگر منجر به کاهش مولفه­هایی می­شوند که می­تواند با این ازدیاد دما مقابله کنند، و پاره­ای دیگر به صورت مستقیم در افزایش دمای زمین ایفای نقش می­کنند.

در این مقاله سعی خواهم کرد نشان دهم میزان جمعیت و گرمایش زمین نسبت مستقیم دارند و در نتیجه با کاهش جمعیت می­توان گام موثری در کنترل افزایش دمای زمین برداشت.

الف) ابتدا به شمارش و بررسی فعالیت­هایی می­پردازم که به افزایش کمی مولفه­های افزاینده­ی دما منجر می­شوند:

1) سوخت­های فسیلی: شاید مشهورترین فعالیت بشری که منجر به بالا رفتن دمای زمین می­شود تولید آلاینده­های موسوم به گازهای گلخانه­ای است. و از میان فعالیت­های تولید کننده­­ی گازهای گلخانه­ای بیش از همه مصرف سوخت­های فسیلی مورد تاکید واقع می­شود. سوخت­های فسیلی­ای­ که در نیروگاه­ها، کارخانجات، خودروهای شخصی و ... مصرف می­شوند و عامل ایجاد «انرژی» هستند، از عمده منابع تولید گازهای گلخانه­ای نظیر CO2 می­باشند. بدیهی است که هرچه میزان جمعیت بشر بیشتر باشد، نیاز و مصرف انرژی نیز بیشتر خواهد بود، خواه این انرژی به طور مستقیم در نیروگاه­ها و وسایل نقلیه استفاده شود، خواه به طور غیر مستقیم و در غالب کالاهایی که برای تولید آنها انرژی صرف شده است.

2) تغذیه: انسان­ها آنچنان که اکنون هستند، عمدتاً در رژیم غذایی خود از گوشت و مواد لبنی که محصولاتی دامی هستند استفاده می­کنند. ساختار فیزیکی نشخوارکنندگان به گونه­ای است که باد معده­ی این حیوانات حاوی گاز متان است. گاز متان حدود 20 بار بیشتر از CO2 اثر گلخانه­ای دارد. این مسئله تا جایی حائز اهمیت است که برای مثال در کشور هند، تاثیر دام­ها در گرمایش زمین بیش از تاثیر خودروهای این کشور است[1].

ب) فعالیت­هایی که منجر به کاهش مولفه­های کنترل­کننده گرمایش زمین میشوند.

تخریب فضای سبز: شاید بیشترین فعالیت انسانی که می­توان بر آن به عنوان عامل کاهنده­ی مولفه­های کنترل کننده­ی گرمایش زمین تاکید کرد، آسیب رساندن به فضای سبز زمین است. در این بین بیشترین اثر را در فرآیند نابود کردن درختان می­توان مشاهده کرد. تخریب­ فضای سبز و جنگل­ها عمدتاً برای دستیابی به فضای مناسب برای ساخت و ساز و یا کشاورزی انجام می­شود. به هر روی نابودی این درختان که به مثابه­ی ششهای زمین هستند، و با جذب بخشی از گازهای گلخانه­ای اثر گلخانه­ای جو را کاهش می­دهند تاثیری قابل توجه در گرمایش زمین دارد.

ج) فعالیت­های انسانی که به شکل مستقیم در گرمایش زمین نقش دارند.

1) مصرف انرژی: وقتی که انسان شروع به مصرف انرژی می­کند، انرژی مصرفی (فارق از اینکه در فرایند تولید آن گاز گلخانه­ای درست شده باشد یا نه) به شکل مسقیم در گرمایش کره زمین نقش بازی می­کند. فرض کنید که در زمستان برای گرم شدن چوبی را آتش می­زنیم. چوبی که پیش از سوختن گرمایی نداشت، در فرایند سوختن مقداری انرژی آزاد می­کند و از این رهگذر به گرمای کره زمین می­افزاید. در مقیاس کلانتر، مصرف انرژی در شکل­هایی مانند مصرف برق اثر گسترده­ای بر گرمایش زمین دارد. «اگر رشد جمعیت و افزایش مصرف برق با نرخ­های کنونی ادامه یابد، در سال 2600، مردمان ناچار خواهند بود دوشادوش یکدیگر بایستند و مصرف برق باعث می­شود کره­ی زمین از گرما سرخ گردد» [2].

2) در سطحی پایین­تر می­توان عامل دیگری را هم برشمرد که با توجه به آن انسان تاثیر مستقیم در گرمایش زمین دارد. هر انسان صرفاً از آن جهت که سوخت و سازی در بدنش انجام می­شود منبعی برای تولید گرما است. گرچه ممکن است این عامل در قیاس با فعالیت­هایی که منجر به تولید گازهای گلخانه­ای و یا مصرف انرژی می­شوند اثر کمتری در گرمایش زمین داشته باشد اما می­توان تصور کرد وقتی که گرمای حاصل از سوخت و ساز بدن یک انسان که در طول شبانه روز دائماً انجام میشود ضربدر 5/6 میلیارد تعداد انسان­های کره زمین شود رقم بدست آمده رقم کمی نخواهد بود.

د) بالا بودن جمعیت از طریق دیگری که با موارد فوق کمی متفاوت و غیر مستقیم­تر است نیز منجر به افزایش دمای زمین می­شود.

یکی از نتیجه­های ازدیاد جمعیت تقسیم منابع میان افراد بیشتر است. از این رو فقر و کمبود امکانات (به واسطه­ی تقسیم امکانات بین افراد بیشتر) در شرایط کثرت جمعیت جلوه­ی بیشتری دارد.

فقر را می­توان از دوجهت منجر به افزایش دمای کره زمین دانست:

1) مردم فقیر قادر به رعایت استانداردهای لازم در جاهایی که سوخت و انرژی مصرف می­شود نیستند. برای مثال خرید دستگاه­های نو با بازده­ی بالاتر که انرژی کمتری مصرف می­کنند (مانند خودروهای با فن­آوری پیشرفته­تر که مصرف انرژی کمتر و آلایندگی کمتری دارند) برای طبقات اقتصادی پایین جامعه ممکن نیست. و یا رعایت استانداردهای هزینه­بر ساختمانی که انرژی کمتری برای گرمایش و سرمایش ساختمان مصرف می­شود ممکن نیست.

2) توجه مردم فقیر عمدتاً به سوی نیازهای اولیه زندگیست و کمتر به مسائل ثانویه و بعیدتر مانند گرمایش زمین توجه دارند. این مطلب باعث می­شود که حتی اگر موقعیتی باشد که امکان رعایت مواردی برای کاهش آلاینده­ها یا صرفه جویی در مصرف انرژی توسط این قشر وجود داشته باشد، چندان وقعی به آن نمی­نهند.

نتیجه:

از مجموع موارد فوق می­توان چنین نتیجه گرفت که یکی از نتایج زندگی انسانی بر روی کره زمین تولید گرماست. این تولید گرما خواه از طریق تولید گازهای گلخانه­ای باشد، خواه از طریق مصرف انرژی، و خواه در مستقیم­ترین حالت حاصل سوخت و ساز بدن باشد، با افزایش جمعیت، افزایش خواهد یافت. پس می­توان با کاهش جمعیت بشر، جمعیت انسانی را در حدی نگاه داشت که زمین توانایی تعدیل گرمای حاصل از فعالیتهای بشری را داشته باشد و در این حالت می­توان گفت نگرانی حاصل از گرمایش زمین که ناشی از فعالیتهای بشری است مرتفع شده است.


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 4:37 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

رئیس مرکز آمار ایران نتایج اولیه سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 90 کل کشور را اعلام کرد و گفت: بر این اساس، جمعیت کشور بالغ بر 74 میلیون و 961 هزار و 702 نفر است. 

به گزارش مهر، عادل آذر امروز در نشستی خبری نتایج اولیه سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 90 کل کشور را اعلام کرد و گفت: درصد عدم همکاری در نرم بین المللی در سرشماریها یک درصد است اما این میزان در کشورمان 5 در هزار بوده است.

رئیس مرکز آمار ایران با بیان اینکه پاسخگویان عمدتا زنان خانه دار بودند که حدود 15 تا 20 دقیقه برای پاسخ به پرسشنامه وقت صرف کردند، تصریح کرد: رئیس ستاد سرشماری هر استان، استاندار و در شهرستان ها فرماندار بود.

به گفته وی، مدت زمان انجام این سرشماری که از تاریخ 2 تا24 آبان به طول انجامید 24 روز بود که 21 روز آن برای انجام سرشماری و سه روز آن برای سرشماری غایبین تمدید شد.

آذر تصریح کرد: سرشماری سال 90 از دو سال پیش در مرکز آمار یعنی از سال 88 آغاز شده است که شامل مرحله طراحی، آزمایش، سازماندهی و اجرا و استخراج و پردازش بوده است.

رئیس ستاد سرشماری عمومی نفوس و مسکن ادامه داد: در مرحله اجرا و استخراج و پردازش دو کار نظارت فنی و کیفی و بازشماری صورت می گیرد .

وی خاطر نشان کرد: نتایج نهایی و قطعی سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 90 در قالب نشریات سرشماری در خردادماه سال 91 منتشر خواهد شد.

آذر با تاکید بر اینکه اخذ کد پستی و کد ملی برای اولین بار در سرشماری های عمومی نفوس و مسکن صورت گرفته است، افزود: در اعلام نتایج گرایشات، سلایق و انگیزه ها بر اساس سوگندی که یاد کرده ایم، اعلام نخواهد شد.

وی در بخش دیگری از سخنان خود خاطر نشان کرد: روند جمعیتی در سرشماری سال 90 با پیش بینی های مرکز آمار همخوانی ندارد. بر اساس این سرشماری، جمعیت سال 90 به صورت رند 75 میلیون نفر و به طور دقیق 74 میلیون و 961 هزار و 702 نفر است که با توجه به تمدید مهلت برای سرشماری خانوارهای غایب پیش بینی می شود در نتایج نهایی این تعداد یک درصد افزایش یابد.

رئیس مرکز آمار ایران با تاکید بر اینکه به جز این رقم سایر اعداد تغییری نخواهد کرد و قطعی است، گفت: نسبت مرد (درصد مردان کشور به جمعیت) 51 درصد و زنان 49 درصد است. در سرشماری سال 85 نیز این اعداد همین گونه بوده است در سرشماری سال 85 جمعیت کشور بالغ بر 70 میلیون و 495 هزار و 782 نفر بوده است.

آذر درصد جمعیت شهری کشور را بر اساس سرشماری سال 90 ، 71 درصد اعلام کرد و افزود: این درصد در سرشماری سال 85 بالغ بر 68 درصد بوده است.

وی افزود: همچنین جمعیت روستایی کشور در سرشماری 90 به کل جمعیت 29 درصد بوده است که این رقم در سرشماری سال 85 ، 32 درصد بود.

سخنگوی سرشماری 90 با اشاره به اینکه نسبت جنسیتی جمعیت کشور بر اساس سرشماری سال 90 به سال 85 تغییری نکرده است افزود: بر اساس این سرشماری در مقابل هر 100 زن 103 مرد وجود دارد که این رقم بر اساس نرم بین المللی و طبیعی است.

به گفته آذر متوسط نرخ رشد جمعیت سالانه در سال 90 معادل 1.3 درصد بوده است که این رقم در سرشماری سال 85 معادل 1.6 درصد بوده است این در حالی است که پیش بینی مرکز آمار رقم 1.47 درصد بوده است بنابراین پیش بینی مرکز آمار محقق نشد.

رئیس ستاد سرشماری عمومی نفوس و مسکن بعد خانوار ایرانی ( تعداد نفرات در هر خانوار ایرانی )را بر اساس سرشماری 90 را معادل 3.6 نفر اعلام کرد و افزود: این رقم مطابق پیش بینی مرکز آمار بوده است این در حالی است که بعد خانوار بر اساس سرشماری سال 85 معادل 4 نفر و در سرشماری سال 75 معادل 4.4 نفر بوده است.

وی ادامه داد: کاهش 4 دهم درصدی بعد خانوار در سال 90 نسبت به سال 85 طی 5 سال اتفاق افتاده است اما کاهش 4 دهم درصدی بعد خانوار در سال 85 نسبت به سرشماری سال 75 طی 10 سال اتفاق افتاده است.

رئیس مرکز آمار ایران گفت: خطای پوششی در سرشماری امسال حداکثر یک درصد و خطای محتوایی نیز حداکثر یک درصد است.

آذر در بخش دیگری از سخنان خود به سئوالات خبرنگاران پاسخ داد و در پاسخ به پرسش خبرنگار مهر مبنی بر اینکه آیا بر اساس سرشماری سال 90 میزان برخورداری از خانوارها از اینترنت ، خط فقر، متوسط درآمد خانوار و غیره مشخص می شود یا خیر گفت: خط فقر و ضریب جینی از طرح هزینه- درآمد به دست می آید که متولی آن مرکز آمار نیست بلکه وزارت رفاه است.

وی با بیان اینکه سرانه درآمد - هزینه از طرح سرشماری به دست نمی آید افزود: اما میزان برخورداری از موبایل، اینترنت، تلفن و نسبت باسوادی در نتایج نهایی در سال 91 اعلام خواهد شد.

آذر ادامه داد: در سرشماری سال 90 حدود 70 قلم اطلاعات فردی و حدود 80 قلم اطلاعات آبادی ها اخذ شده است.

رئیس ستاد سرشماری عمومی نفوس و مسکن تعداد خانوارها بر اساس سرشماری امسال را 20 میلیون و 703 هزار و 953 خانوار اعلام کرد و افزود: 3.4 درصد خانوارها قبل از زمان تمدید غایب بودند که تلاش می کنیم این میزان به کمتر از یک درصد برسد.


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 4:37 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

نگرانی ها از افزایش روزافزون جمعیت جهان در میان تمامی سازمان های بین المللی بیش از پیش شده است به طوری که به تازگی سازمان جهانی غذا نگرانی خود را نسبت به غذای جمعیت آینده جهان ابراز داشته است.
به گزارش گروه خواندنی های مشرق، به تازگی جمعیت جهان از مرز هفت میلیارد نفر گذشت و به همین مناسبت گزارش هایی درباره نرخ رشد جمعیت در جهان منتشر شد اما اخیرا سازمان جهانی غذا موسوم به فائو در گزارش0 با عنوان "چگونه باید به مردم جهان در سال 2050 میلادی غذا بدهیم؟" به تحلیل رشد نرخ جمعیت و میزان غذای مورد نیاز برای این جمعیت در حال رشد پرداخته است.
 
بر اساس این گزارش نرخ جمعیت جهان هم اکنون در حدود 1.09 درصد است و میانگین سنی مردم جهان 28.4 سال است و در هر ثانیه 2.4 کودک به جمعیت جهان اضافه می شود و در برابر آن در هر 1.8 ثانیه یک نفر می میرد. بر اساس پیش بینی این نرخ جمعیت و در صورتی که در جهان و ایران (با نرخ رشد جمعیت 1.25 درصد) به همین سرعت نرخ رشد ادامه دهند، جمعیت جهان تا 50 سال آینده (در سال 2060 میلادی) به 9 میلیارد نفر خواهد رسید و جمعیت ایران تا پنجاه سال آینده تقریباً دو برابر میزان کنونی و به رقم 140 میلیون نفر خواهد رسید.


در عکس بالا، نرخ جمعیت کنونی جهان نشان داده شده است و هر چه جمعیت کشوری بالاتر باشد رنگ زمینه آن نیز پر رنگ تر است. البته باید در نظر داشت که این آمارها بر مبنای حدسیات نرخ رشد جمعیت در آینده است و نمی توان به طور دقیق حدس زد که جمعیت جهان به کدام سو خواهد رفت زیرا ممکن است جهان تا بیست سال آینده به دلیل رشد سواد و پیشرفت بهداشت و در دسترس بودن ابزار جلوگیری کننده بارداری با کاهش شدید نرخ رشد جمعیت مواجه شود و حتی این نرخ منفی شود.   

بر اساس این گزارش ایران در حال حاضر در حدود 77 میلیون و 890 هزار نفر جمعیت دارد که در رده هجدهم کشورهای پرجمعیت دنیا قرار گرفته است و میانگین سنی در آن 27 سال است و هر خانواده به طور میانگین دو فرزند دارد.

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 4:37 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

كارشناسان و فعالان محيط‌زيست درباره نزول 36پله‌اي رتبه ايران ابراز نگراني كردند
وضعیت هشدار برای محیط‌زیست کشور
محیط زیست > فجایع  - گروه محیط‌زیست - اسد افلاکی:
اعلام شاخص جهانی عملکرد زیست‌محیطی سال 2012 که اخیرا از سوی دانشگاه ییل (yale university) منتشر شد نشان داد که هشدارهای کارشناسان و منتقدان محیط‌زیست را باید جدی گرفت.

براساس گزارش شاخص عملکردی محیط‌زیست (EPI (2012 Environmental Performance Index ایران از میان 132 کشور جهان با کسب نمره 73/42 در مقام 114 جهان قرار گرفته است. این در حالی است که کشور ما در سال 2010 با کسب نمره 60 در مقام 78 جهان و در سال 2008 میلادی با نمره 9/76 در رتبه 67 جهان قرار داشته است.

دکترسعید متصدی، در باره اعتبار این گزارش و مرجع اعلام‌کننده آن به همشهری گفت: دانشگاه ییل یکی از معتبرترین دانشگاه‌های معتبر دنیاست و سابقه طولانی در اندازه‌گیری شاخص‌های زیست‌محیطی دارد تا آنجا که این دانشگاه در سال 2005 روش‌ای پی‌ای (EPI) که ترجمه آن شاخص عملکرد زیست‌محیطی است را ابداع کرد و هم‌اکنون این روش مبنای اندازه‌گیری و گزارش‌های مرتبط با محیط‌زیست است. وی با اشاره به اینکه شاخص عملکرد زیست‌محیطی تمام جوانب را لحاظ می‌کند خاطر نشان کرد: برای نمونه در همین گزارش اخیری که اعلام شده، میزان مرگ‌ومیر در ایران سیر نزولی را نشان می‌دهد و حاکی از آن است که وضعیت بهداشت در کشور سیر صعودی دارد همچنان‌که براساس این شاخص وضعیت آب کشور ما به همان میزان خراب است که وضعیت آمریکا در این زمینه خراب است و برای هر دو کشور بیلان منفی 43درصد اعلام شده است. این نشان می‌دهد که این شاخص مبنای علمی دارد و به دور از شائبه سیاسی عمل می‌کند.

وضعیت هشدار - محیط زیست

تنزل رتبه محیط‌زیست؛ تنزل کیفیت زندگی

دکتر اسماعیل کهرم، استاد محیط‌زیست هم در این باره به همشهری گفت: شاخص عملکرد زیست‌محیطی نشان می‌دهد که ما برای جلوگیری از تخریب محیط‌زیست باید چه اقدامی انجام بدهیم و عملکرد ما در این زمینه چه بوده است؟ در این شاخص همه موارد در نظر گرفته می‌شود.

این استاد دانشگاه افزود: هر ساله دانشگاه ییل، در قالب چندین پروژه، اطلاعات به‌دست آمده از سازمان‌های بین‌المللی مثل یونپ، یوان دی پی، بانک جهانی، ناسا و فائو را همراه با داده‌های آماری و اطلاعاتی که از طریق منابع داخلی کشورها به‌دست آورده بررسی می‌کند و سپس براساس یافته‌های علمی، رتبه کشورها را اعلام می‌کند. اما وقتی سازمان‌های بین‌المللی نظیر یونپ و یو ان دی پی بخواهند برای بهبود وضعیت تالاب‌ها و جنگل‌های کشوری اعتبار تخصیص بدهند یکی از موارد تعیین‌کننده همین شاخص عملکرد زیست‌محیطی است. این مدرس محیط‌زیست یادآور شد: شاخص عملکرد زیست‌محیطی در واقع منعکس‌کننده وضعیت محیط وسلامت انسان در هر کشور است. وقتی سطح جنگل براثر تخریب‌ها کاهش می‌یابد این به معنای افزایش ریزگردها، تشدید آلودگی هوا‌ و افزایش بیماری‌های ریوی است. وقتی تالاب‌ها خشک می‌شوند به معنای کاهش منابع آبی و بهداشت کمتر است و در مجموع نشان از آن دارد که تمام استانداردهای زندگی سیر نزولی دارد.

این رتبه قابل پیش‌بینی بود

مهندس محمد درویش، عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع از زاویه دیگری به این مسئله پرداخت. وی گفت: گزارش شاخص عملکرد زیست‌محیطی که طی آن، رتبه ایران 114 اعلام شده، گزارش دور از انتظاری نیست. در واقع این پیش‌بینی همه فعالان و متخصصان محیط‌زیست کشور بود که طی دو سال گذشته بارها نسبت به تخریب‌ها و وضعیت نابسامان محیط‌زیست هشدار دادند. این هشدارها ناشی از آن بود که در روند مدیریت کشور ملاحظات زیست‌محیطی در چیدمان توسعه رعایت نمی‌شد ؛ روندی که همچنان ادامه دارد و با همین رویکرد است که سکونتگاه‌های مسکونی و ساخت‌وسازهای صنعتی، و طرح‌های عمرانی اجرا می‌شود بی‌آنکه ملاحظات زیست‌محیطی در نظر گرفته شود. نتیجه چنین روندی تنزل 36 پله‌ای رتبه محیط‌زیست کشور است اما نکته‌ای که وجود دارد اینکه هیچ کشوری در بین دو اندازه‌گیری متوالی بیش از 30 پله تنزل نکرده اما کشور ما این رکورد را شکست و 36 پله تنزل کرد.

وی تنزل اسفبار کشورمان را در بین سایر کشورها ناشی از بخشی‌نگری در مدیریت دانست و افزود: بخشی نگری در سدسازی باعث نابودی تالاب‌ها حتی تالاب‌های ساحلی شده است؛ زیرا این سازه‌های عظیم آبی بدون در نظر گرفتن حقابه تالاب‌ها و زیستبوم‌های پایین دست اجرا شده و می‌شود. این شیوه باعث شده تنوع منحصربه‌فرد تالاب‌های ایران در معرض نابودی کامل قرار بگیرد به‌طوری که نام کشور ما در فهرست مونترو با بیشترین تالاب‌های در معرض خطر درج شده است. همچنان که 390 هزار هکتار از اراضی دریاچه ارومیه تبدیل به کویر شده که از آن می‌توان به‌عنوان بزرگ‌ترین رویداد بیابانزایی در قرن اخیر نام برد.

دکتر ناصر کرمی، اقلیم شناس هم در این باره به همشهری گفت: بحث شاخص «مدیریت محیطی» و «پایداری محیطی» چند سالی است که از سوی سازمان‌های بین‌المللی دنبال می‌شود. موضوعی که در این میان مطرح است اینکه منبع اطلاعات این سازمان‌ها چه مرجعی است و آیا این آمار پاک به آنها می‌رسد؟ برای نمونه سازمان جهانی گردشگری همواره ایران را به‌عنوان یک کشور موفق در گردشگری اعلام می‌کند زیرا آمارها را خود سازمان گردشگری در اختیار این سازمان جهانی قرار می‌دهد.
وی افزود: در عین حال این آمار ازیک نظر قابل اعتماد است زیرا بخشی از آن را نهادهای بین‌المللی مثل یونپ و یو ان دی پی که در ایران پروژه‌های متعددی را در دست اجرا دارند در اختیار این نهاد می‌گذارند که قابل اعتماد است.

این کارشناس محیط زیست افزود: ما در حالت عادی سال‌هاست که در انواع ضرایب تخریب محیطی مثل فرسایش خاک، بیابانزایی، تخریب جنگل و فرونشست آب‌های زیرزمینی مرتبه اول را داریم.

براین اساس طبیعی است که ما در مدیریت محیطی و پایداری محیطی یکی از پایین‌ترین رتبه‌ها را داشته باشیم.کرمی خاطر نشان کرد: وضعیت محیط‌زیست ما به‌مراتب بدتر از رتبه‌ای است که براساس شاخص عملکرد زیست‌محیطی اعلام شده است. وقتی مقامات رسمی کشور ما می‌پذیرند که ما از نظر فرسایش خاک دردنیا رکورد دار هستیم این نشان‌دهنده وضعیت بسیار وحشتناکی است زیرا فرسایش خاک بدترین بلای محیطی است که ممکن است کشوری مثل ایران به آن مبتلا شود. از دست رفتن خاک به‌مراتب بدتر از جنگل زدایی، بیابانزایی و نابودی تنوع زیستی است زیرا با فرسایش خاک در واقع ما بستر حیات را از دست می‌دهیم.

این گزارش می‌افزاید: براساس شاخص جهانی عملکرد زیست‌محیطی، سوئیس، لاتویا و نروژ در رتبه‌های اول تا سوم و عراق، ترکمنستان و ازبکستان به‌ترتیب در پایین‌ترین رتبه جهان قرار دارند.


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 4:37 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

  به گزارش زیست نیوز به نقل از فارس، محققان دانشگاه سنداي در شمال ژاپن اعلام کردند جمعيت کودکان ژاپني که به 14 سال رسيده اند هم اکنون 16.6 ميليون نفر است و با سرعت يک نفر در هر 100 ثانيه در حال کاهش است. اين گروه تخمين زده‌اند که پس ازهزار سال ديگر هيچ کودکي ژاپني باقي نمانده است.هيروشي يوشيدا، استاد اقتصاد دانشگاه توکيو به خبرگزاري فرانسه گفت: اگر همين سرعت کاهش ادامه يابد در 5 مي 3011 تنها يک کودک ژاپني وجود خواهد داشت و 100 ثانيه پس از آن ديگر کودکي وجود نخواهد داشت. اين روند که از سال 1975 آغاز شده در نهايت منجر به انقراض نسل ژاپني ها خواهد شد. يوشيدا ساعتي را به راه انداخته که شمارش معکوش براي اين کار را آغاز کرده است و اعلام کرده که براي جلب توجهات به اين موضوع و رسيدگي به مشکلات کار را آغاز کرده است.

تحقيق ديگري که در اوايل امسال منتشر شد نشان داد جمعيت ژاپن در طول يک قرن آينده يک سوم شده و به 127.7 ميليون نفر خواهد رسيد.

تخمين هاي دولتي نشان مي‌دهد ميزان تولد در ژاپن در 50 سال آينده به 1.35 کودک براي هر زن مي‌رسد که پايين تر از ميزان جايگزيني است.

در همين حال انتظار مي‌رود اميد به زندگي در ژاپن که هم اکنون هم بيشترين ميزان آن در دنياست از 86.39 سال در سال 2010 به 90.93 سال در سال 2060 براي زنان و از 79.64 سال به 84.19 سال براي مردان خواهد رسيد.

بيش از 20 درصد مردم ژاپن بالاي 65 سال سن دارند که يکي از بزرگترين نسبت هاي جمعيت پير در دنياست


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 4:37 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

از کل جمعیت فعال کشور 4/90 درصد شاغل و 8/3 درصد بیکار در جستجوی کار و 8/5 درصد بیکار فصلی هستند. یعنی مجموعا در موقع سرشماری 6/9 درصد از جمعیت فعال بیکار بوده است.
آفتاب: روزنامه اطلاعات در روز چهاردهم فروردین ماه سال 1347، نتایج کلی سرشماری سال 1345 را منتشر کرد. در این گزارش نکات جالبی به چشم میخورد که از میان آن ها می توان به روستا نشینی 61 درصد از مردم ایران و فعالیت بیش از 45 درصد مردم در بخش کشاورزی اشاره کرد. همچنین ادبیات به کار رفته در این گزارش نیز در قسمت هایی خواندنی است:

به گزارش عصر ایران،مرکز آمار ایران نتایج دومین سرشماری عمومی نفوس و مسکن جمعیت ساکن کل کشور را انتشار داد. با توجه به این سرشماری، تراکم جمعیت در سراسر کشور، 4/15 نفر در کیلومتر است و از کل جمعیت ایران 7/38 درصد شهرنشین و 3/61 درصد روستا نشین بوده اند.

مرد و زن

از بیست و پنج میلیون و هفتاد و هشت هزار و نهصد و بیست و سه (25078923) نفر، جمعیت ثابت کشور در سرشماری دوم، دوازده میلیون و نهصد و هشتاد و یک هزارو ششصد و شصت و پنج نفر(12981665) مرد و دوازده میلیون و نود و هفت هزار و دوازده (12097012) نفر، زن بوده اند.

ازدواج

از مردان 5/56 درصد و از زنان 61 درصد دارای همسر بوده اند.

سن

افراد کمتر از 10 سال، 1/34 درصد مردم کشور را تشکیل می دهند.

افراد کمتر از بیست سال 6/54 درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهند

سواد

از کل افراد بالای هفت ساله ایرانی، 4/29 درصد با سواد هستند.

7/10 افراد با سواد کل کشور فاقد مدرک تحصیلی هستند

5/4 درصد دیپلم کامل متوسطه دارند

تحصیل

از کلیه افراد 7 تا 24 ساله کل کشور، 5/34 درصد به طور تمام وقت یا یا غیر تمام وقت به تحصیل اشتغال داشته اند.

نسبت محصلین برای سنین پایین یعنی 7 تا 11 ساله در تمام کشور 6/49 درصد است. به این ترتیب 4/50 درصد اطفال واجب التعلیم به مدرسه نمی روند.

اشتغال

از جمعیت ده ساله و بالاتر کل کشور 77 درصد مردان از نظر اقتصادی فعال و 22 در صد غیر فعال هستند. از بین زنان هم 5/12 درصد از نظر اقتصادی فعال و 5/87 درصد غیرفعال هستند.

ساعات کار

حد متوسط ساعات کار هفتگی برای افراد شاغل در تمام کشور 9/52 ساعت بوده است

بیکاری

از کل جمعیت فعال کشور 4/90 درصد شاغل و 8/3 درصد بیکار در جستجوی کار و 8/5 درصد بیکار فصلی هستند. یعنی مجموعا در موقع سرشماری 6/9 درصد از جمعیت فعال بیکار بوده است.

از کل جمعیت بیکار 1/23 باسواد هستند.

مشاغل

از کل شش میلیون و هشتصد و پنجاه و هشت هزار و سیصد و نود و شش نفر شاغل در ایران، 9/45 درصد در فعالیت های کشاورزی اشتغال به کار داشته اند.

پس از کشاورزی ، صنعت منسوجات 9/8 درصد از کل جمعیت شاغل کشور را به خود جذب کرده و 70 درصد این عده در قالیبافی مشغول به کارند.

بیش از سه چهارم نیروی کار کشور در فعالیت هایی که با سیستم تولید دستی اداره می شوند اشتغال دارند.

3/13 درصد از کل جمعیت شاغل ایران در سال 45 زن بوده اند.

مسکن

از پنج میلیون و بیست و نه هزار و سیصد و بیست خانوار ، 6/41 درصد دارای یک اتاق و 3/32 در صد در دو اتاق و 1/26 درصد در سه اتاق و بیشتر سکونت داشته اند.

به طور متوسط در سراسر کشور در هر واحد مسکونی 3/1 خانوار سکونت دارند.

مجردها

از مردان 169 هزار و 148 نفر و از زنان 172 هزار و 862 نفر همسر خود را در نتیجه فوت از دست داده اند و بیوه هستند.

چهل هزار و چهارصد و هجده نفر از مردان و هفتاد و پنج هزار و ششصدو چهل و دو نفر از زنان در نتیجه طلاق همسر ندارند.

دویست و نود هزار و نهصد و ده نفر از مردان بین 25 تا 34 ساله ازدواج نکرده اند.

ششصدو هشتاد و هفت هزار و سیصد نفر از زنان بین 15 تا 24 سال ازدواج نکرده اند.

بیست و دو هزار و پانصد و هشتاد و یک مرد و یازده هزار و هفتصد و سی زن بالای 45 سال، ازدواج نکرده اند.

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 4:37 :: توسط : "رضاسيدرشيد"



ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 5 تير 1391برچسب:, :: 5:38 :: توسط : "رضاسيدرشيد"



ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 5 تير 1391برچسب:, :: 5:38 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

ده تا سوال و جواب روش تحقیق


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 5 تير 1391برچسب:, :: 5:38 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

بعد سخنرانی خورشچوف 1962  در گردهمایی سران کمونیست  250000 دویست و پنجاه هزار نفر از مردم شوروی که فقط بخاطر جوک زندانی بودند آزاد شدند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!   250 هزار نفر بخاطر جوک تو زندان بودند!!!!!!!!!!!!!!!!  دویست و پنجاه هزار نفردویست و پنجاه هزار نفردویست و پنجاه هزار نفر  .  دویست و پنجاه هزار نفر


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 5 تير 1391برچسب:, :: 5:38 :: توسط : "رضاسيدرشيد"



ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 5 تير 1391برچسب:, :: 5:38 :: توسط : "رضاسيدرشيد"


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 5 تير 1391برچسب:, :: 5:38 :: توسط : "رضاسيدرشيد"



ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 5 تير 1391برچسب:, :: 5:38 :: توسط : "رضاسيدرشيد"


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 5 تير 1391برچسب:, :: 5:38 :: توسط : "رضاسيدرشيد"



ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 5 تير 1391برچسب:, :: 5:38 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

مراسم عمامه گذاری توسط استاد نظری

مراسم عمامه گذاری توسط حاجی آخوند یارجان نظری


ارسال شده در تاریخ : شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 3:43 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

استاد نظری ـ استاد ماموستا ملا محمد بداقی ـ استاد ماموستا ملا علی

استاد نظری ـ استاد ماموستا ملا محمد بداقی ـ استاد ماموستا ملا علی


ارسال شده در تاریخ : شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 3:43 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

حضرت الشیخ عبدالملک نقشبندی در جمع مریدان عاشق

شیخ عبدالملک ضیائی نقشبندیه در ترکمن صحرا


ارسال شده در تاریخ : شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 3:43 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

حضرت الشیخ عبدالملک نقشبندی و استاد نظری


ارسال شده در تاریخ : شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 3:43 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

استقبال استاد تنگلی بهمراه اهالی عرفان آباد از حضرت شیخ عبدالملک نقشبندی


ارسال شده در تاریخ : شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 3:43 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

حضرت شیخ محمد عثمان سراج الدین نقشبندی و استاد نظری

حضرت شیخ محمد عثمان نقشبندی و علامه حاجی آخوند نظری آق قلا


ارسال شده در تاریخ : شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 3:43 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

حضرت شیخ محمد عثمان سراج الدین نقشبندی ـ استاد عبدالکریم مدرسی ـ حضرت مولانا خالد نقشبندی (برادر حضرت شیخ)

شیخ محمد عثمان سراج الدین نقشبندی ـ استاد عبدالکریم مدرسی ـ شیخ مولانا خالد نقشبندی


ارسال شده در تاریخ : شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 3:43 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

ماموستا محمد زاهد ضیایی

تمثال مبارک علامه حاج ماموستا محمد زاهد ضیایی پاوه


ارسال شده در تاریخ : شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 3:43 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

تمثال مبارک شیخ محمد عثمان نقشبندی و ماموستا ملا عبدالکریم مدرس بیاره


ارسال شده در تاریخ : شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 3:43 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

شیخ طه خالصی فرزند مرحوم شیخ نصرالدین خالصی بزرگ و رهبر طریقت طالبانی منطقه اورامانات صبح روز شنبه در سن 87 سالگی دار فانی را وداع گفت.

شیخ طه خالصی در سال 1303 هجری-شمسی در شهر پاوه متولد شد، علوم ابتدایی را در مدرسه دولتی و علوم دینی را در محضر حاج ماموستا ملا زاهد ضیایی از علمای منطقه گذرانید و به کسب علم و فراگیری علوم دینی پرداخت.
ایشان در سال 1354 با حضور بزرگان منطقه رسما به عنوان جانشین پدرش رهبر طریقت طالبانی شد.
سپس به شهر کرکوک عراق رفت و نزد شیخ جمیل از رهبران طریقت طالبانی کسب فیض نمود و در ادامه عمر پر بار خویش ضمن پیش نمازی تکیه خالصی مراسم ذکر و سماع دراویش را هر شب جمعه در پاوه برگزار میکرد.
پناه دادن به مسافران، مستمندان و بی پناهان، اطعام و دستگیری حاجتمندان، عیادت از بیماران و حضور در مراسمات دینی، مذهبی و ملی از خصوصیات بارز این عالم جلیل القدر بود.


حاج شیخ طه خالصی در تاریخ 17/2/90 در منزل خود در شهر پاوه دار فانی را وداع گفت و پیکر پاک این عالم ربانی با حضور علما و شخصیتهای مختلف و  مردم قدر شناس پاوه و روستاهای حومه و مردم دیگر شهرستانهای همجوار تشییع و در مقبره خانوادگی در کنار پدر بزرگوارش به خاک سپرده شد.   روحش شاد.

 

حاج شیخ طه خالصی پاوه

حاج شیخ طه خالصی پاوه

 

علامه حاج ماموستا ضیایی پاوه ، ماموستا محمد شیخ الاسلام،حاج شیخ طه خالصی

 علامه حاج ماموستا ضیایی پاوه ، ماموستا محمد شیخ الاسلام،حاج شیخ طه خالصی

حاج شیخ طه خالصی در منزل شیخ محمد عثمان نقشبندی در سلیمانیه عراق

 حاج شیخ طه خالصی در منزل شیخ محمد عثمان نقشبندی در سلیمانیه عراق

 

حاج شیخ طه خالصی - تکیه شیخ جمیل  ظالبانی کرکوک عراق

حاج شیخ طه خالصی - تکیه شیخ جمیل  ظالبانی کرکوک عراق

حاج شیخ طه خالصی  و شیخ یوسف طالبانی و حاج محمد باقر ضیایی و ...تکیه شیخ جمیل  ظالبانی کرکوک عراق

حاج شیخ طه خالصی  و شیخ یوسف طالبانی و حاج محمد باقر ضیایی و ...تکیه شیخ جمیل  ظالبانی کرکوک عراق

 

علامه حاج ماموستا ضیایی پاوه - حاج شیخ طه خالصی - شیخ شهاب الدین خالصی - عبدالله خالصی -صلاح الدین ضیایی - ...

علامه حاج ماموستا ضیایی پاوه - حاج شیخ طه خالصی - شیخ شهاب الدین خالصی - عبدالله خالصی -صلاح الدین ضیایی - ...

حاج شیخ طه خالصی - تکیه شیخ جمیل طالبانی کرکوک عراق

حاج شیخ طه خالصی - تکیه شیخ جمیل طالبانی کرکوک عراق

 


 تصاویر تشییع پیکر مرحوم حاج شیخ طه خالصی در شهر پاوه :

http://pawashar.blogfa.com/post-115.aspx

مطلب مرتبط:

http://pawashar.blogfa.com/post-114.aspx


شیخ طه خالصی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری, جستجو
شیخ طه خالصی پاوه
زادروز ۱۳۰۳

پاوه
محل زندگی پاوه
مذهب سني شافعی
فرزندان شیخ شهاب الدین خالصی


تولد، کودکی، تحصیل [ویرایش]

شیخ طه خالصی فرزند ارشد شیخ نصرالدین خالصی در محرم ماه سال ۱۳۰۳ هجری شمسی در پاوه به دنیا آمد.

ایشان پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در محضر مفتی اعظم اورامان مرحوم حاج ماموستا محمد زاهد ضیایی پاوه ای (ره) به کسب علم و فراگیری علوم دینی پرداخت.


سپس به کشور عراق و تکیه کرکوک رفت و در محضر علمای آن دیار به سرپرستی حاج شیخ محمد جمیل خالصی طالبانی قطب ارشاد آن زمان به ادامه تحصیل پرداخت.


ارشاد طریقت [ویرایش]

حاج شیخ طه خالصی یک سال قبل از وفات پدر در مجلسی با شکوه و در حضور علما و روحانیون و مریدان و مردم شهر پاوه, کرمانشاه و سنندج و.... به جانشینی ایشان انتخاب گردید.

در حال حاضر [ویرایش]

ایشان در حال حاضر مرشد طریقت طالبانی در منطقه می‌باشد که مراسم تکیه سماع دراویش با حضور ایشان هر شب جمعه در تکیه خالصی پاوه برگزار می گردد.

پناه دادن مسافران، مستمندان، بی پناهان واطعام و دستگیری حاجتمندان عیادت از بیماران از خصایص شیخ می باشد.

حضور در مراسمات مولودی خوانی، بدرقه حجاج، تشییع جنازه و تدفین اموات از فعالیتهای اجتماعی و دینی ایشان بوده و در حال حاضر نیز به این مهم ادامه داده و سرپرستی تکیه را با کهولت سن پذیرا می باشد.


منابع [ویرایش]

کتاب تاریخ تسنن در کرمانشاه - مولف: محمد علی سلطانی


ارسال شده در تاریخ : شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 3:43 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

روز بيست و نهم بهمنِ امسال(1389) مصادف است با يكصد و چهل و چهارمين سالروز درگذشت قطب‌العارفين شيخ عثمان سراج‌الدّين تويلي نقشبندي(متوفّاي 1245شمسي)؛ چنان كه پيشتر اشاره شد،علما و شعراي بسياري در رثاي حضرت سراج‌الدّين، اشعار غرّايي سروده‌اند،پيش از اين اشعاري از علامه سيّد عبدالرّحيم مولوي و علامه ملا حامد كاتب‌الأسرار بيساراني، در وبلاگ درج شد، اينك قصيدۀ بلند حاج شيخ محمّدسمراني۱ ـ كه از خلفاي حضرت شيخ بوده ـ را در اينجا مي‌آوريم.

 

ای دریغا! دیدۀ اسلامیان بی‌نور ماند...

 

ای دریغا ! کان سراجِ ملّت و دین از جهان

آن که شرق و غرب شد از صیقلش آیینه وار

ای دریغا ! کان سراجِ ملّت و دین از جهان

آن که شرق و غرب شد از صیقلش آیینه وار

آن که بُد قیّوم اسماء و صفات ذو الجلال

آن که شد فی العصر فرد و قطب ارشاد و مدار

آن که گشت از تابعیّت وارث خیر البشر

زان وراثت ، غوثِ عالم شد به عزّ و افتخار

ای دریغا! کآفتاب روی آن سلطان دین،

درگذشت از مغرب و عالم شد از وی داغدار

ای دریغا! دیدۀ اسلامیان بی‌نور ماند

پشت دین بشکست باز از رحلتِ آن نامدار

الحق از فردیّتش افرادِ عالم متّفق

بر درش اقطاب،جمله، چون عبید خاکسار

حُسنِ خُلق و حُسن خلق او گواهِ فضلِ او

بهر عدلش اهل علم اکثر شهود با وقار

ای دریغ و حسرت از هجران آن بدر منیر

 نیّر ایمان و دین از فرقتش تاریک و تار

ناخدای کشتی و غوّاصِ بحر «نقشبند»

محرم الاسرارِ غیب و ملهَمِ پروردگار

الحق او مشّاطۀ حُسن آمد از اسلام و دین

بهر وصل شاهدِ معنی، وسیله‌ی روزگار

شیون آغازید ای مرغان وادی! خونفشان

افکنید آتش زِ دل، در باغ و دشت و کوهسار

زیبد الحق در عزایش بر فلک قدّوسیان

جامه نیلی‌ها درآیند و نشینند  انکسار

جنّ و انس و وحش و طیر  از غم لباسِ نیلگون

هم به تن پوشند بهر ماتمِ آن شهسوار

خاک غم بر سر فشانند و به ماتم در شوند

اشک خون بارند از مژگان چو ابرِ نوبهار

الحق ار بودی رسالت بعدِ ختم المرسلین

او به عهد خویشتن بودی رسولِ کامکار

لیک زاحمد نایب و وارث شد  از علم «علی»

بدعت از وی در حجاب و سنّت از وی آشکار

ثانی ایّوب بود از صبر در رنج و بلا

جوهر حلمش برون از حدّ تقریر و نگار

گشت چندان از کمالات نبوّت سربلند

شد به جمله اولیای عصر خود فرد و مدار

چند سالی پیش از این در خواب دیده مخلصی

«سدره» را بر چرخ هفتم، خشک ازو یک شاخسار

از برای خشکی آن شاخه زآن اعلی شجر

او پژوهش کرده از قومی که بودش در جوار

گفته شخصی در جوابش تا مریض افتاد شیخ

خشک ماند از سدر  زآن حسرت  چنین شاخِ تبار

بس کنم این گفتگو، هر کس که شوری دارد او

می‌بسوزد زین عزا جان و دلش ، کبریت وار

 

ادامۀ مطلب را بخوانيد!


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 0:18 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

در سايت فيس بوك براي برخي از پيشوايان طريقت نقشبندي، صفحاتي ايجاد شده است. اعضاي اين صفحات،معمولاً اقوالي خواندني و آموزنده از اين بزرگان را به اين صفحه‌ها مي‌افزايند.

كساني كه در فيس بوك عضو هستند، مي‌توانند به اعضاي اين صفحات بپيوندند و خود مطالب يا تصاوير يا پيوندهايي به اين صفحه‌ها بيفزايند.

براي مشاهدۀ صفحاتي كه در فيس بوك براي پيشوايان ايجاد شده روي اسامي اين بزرگان كليك كنيد:

حضرت شيخ بايزيد بسطامي ـ قدّس سرّه

حضرت شيخ ابوالحسن خرقاني ـ قدّس سرّه + يك صفحۀ ديگر

حضرت شيخ احمد فاروقي سرهندي (مجدّد الف ثاني) ـ قدّس سرّه

حضرت شیخ علی حسام الدّین نقشبندی  ـ قدّس سرّه

حضرت شيخ محمّد عثمان ثاني سراج‌الدّين ـ قدّس سرّه (در اين صفحه، تصاويري از حضرت شيخ موجود است).

+ ŞEYH MUHAMMED OSMAN SİRACEDDİN-İ SANİ (صفحه‌اي كه مريدان ترك حضرت شيخ محمّد عثمان براي ايشان در فيس بوك گشوده‌اند با بيش از ۵۰۰۰ عضو و حاوي صدها عكس از حضرت شيخ.


براي برخي ديگر از عارفان بزرگ طرايق ديگر هم صفحات و گروههايي وجود دارد از جمله: 

حضرت شيخ ابوسعيد ابوالخير ـ قدّس سرّه؛ حضرت امام عبدالقادر گيلاني + يك صفحۀ ديگر ـ قدّس سرّه؛ گروه حضرت امام محمد غزّالي ـ قدّس سرّه + صفحۀ امام غزالي با بيش از سي هزار عضو ؛ حضرت شيخ عين‌القضات همداني ـ قدّس سرّه؛ حضرت شيخ احمد رفاعي ـ قدّس سرّه؛ حضرت شيخ عطّار نيشابوري  ـ قدّس سرّه؛ حضرت مولانا جلال‌الدّين محمّدبلخي ـ قدّس سرّه؛ حضرت شيخ اكبر محيي‌الدّين بن عربي ـ قدّس سرّه؛ شيخ ابوالحسن شاذلي ـ قدّس سرّه؛  شيخ عبدالوهاب شعراني ـ قدّس سرّه.

براي شيخ اجل سعدي شيرازي؛خواجۀ شيراز،حكيم فردوسي و شاعران بزرگ ديگر هم صفحه‌هايي موجود است.

اخيراً نيز براي برخي از علماي كردستان و ديگر مشايخ از جمله علامه ملّا عبدالكريم مدرّس؛ ماموستا شيخ محمّدسعيد نقشبندي؛ جناب شيخ كمال‌الدّين نقشبندي(فرزند حضرت شيخ ضياءالدّين) و استاد ملا عبدالله هرتلي(هه‌رته‌لي) هم صفحاتي ايجاد شده است كه مي‌توانيد به آن صفحات مراجعه كنيد.

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 0:18 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

(پاسخی به نوشته های  معاندان طريقت نقشبندي در فضای مجازی)                                          

اخيراً در برخي از سايتهاي عامه‌پسند،بخش‌هايي تحت عناوين «فرقه شناسي» و«شناخت فرق ضاله» پديد آمده، گردانندگان اين سايت‌ها غالبا بدون هيچگونه شناختي از فرق مختلف عرفاني و غير عرفاني به نقد فرقه‌ها مي‌پردازند، بيشتر مطالب آنها تكراري و التقاطي و مأخوذ از سايتهاي مختلف و بدون سند و مأخذ و غير قابل استناد است؛ گرچه معرفي طرايق و فرقه‌هاي مختلف به مردم و شناساندن آنها و تذكّر دادن در باب فرق ضاله و منحرف، كار پسنديده‌اي است، اما اين كار زماني سودمند خواهد بود كه به گروهي از نويسندگان و محقّقان خبره و مطلع و منصف سپرده شود، كساني كه توانايي جدا كردن سره از ناسره و حق از باطل را داشته باشند و با رعايت تمام اسلوب‌هاي علمي و روش‌هاي تحقيق و نقد و به دور از اهداف و اغراض شخصي به نوشتن و بيان حقايق بپردازند، كاري كه انجام گرفتن آن در محيط كنوني ما ـ مع الأسف ـ بعيد به نظر مي‌رسد.

آنچه مرا بر آن داشت كه در چهارمين سالگرد تأسيس وبلاگ نقشبنديه به نوشتن اين يادداشت كوتاه بپردازم نوشته‌هاي مغرضانه‌اي بود كه دربرخي از اين سايتها دربارۀ طريقت نقشبنديه آمده است؛ لازم ديدم به نوشتنِ پاسخي كوتاه بپردازم، اگرچه طريقت نقشبندي آنچنان استوار و محكم بنياد است كه هيچگاه از اين گونه نسبت‌هاي ناروا و سنگ اندازيهاي معاندان، زيان نمي‌بيند اما اينها ممكن است«خاطرِ ساده‌دلی را پی کند» و همين، نوشتن پاسخ را ضرورت مي‌بخشد.

در يكي از اين سايت‌ها، فردي بي‌اطّلاع ـ و به احتمال زياد، مغرض ـ در مطلبي تحت عنوان «فرقه ضاله نقشبندیه»(!)  دربارۀ اين طريقت نوشته است: « از نشانه های این فرقه، گیسوی بلند است که آن را سنّت رسول الله می دانند. آنان با شارب (سبیل)، بسیار مخالف هستند و امام علی (علیه السلام) را کرم الله وجهه می گویند؛ چون هرگز بت پرستی نکرد. بسیاری از مشایخ نقشبندیه ایران و دیگر فرقه های صوفیه، از علوم اسلامی بی بهره اند، در اين فرقه کارهای خارق العاده از جمله خوردن مهتابی و سیخ زدن به بدن و ریاضت های طولانی رواج دارد».

در پاسخ به اين نوشته متذكّر مي‌شوم : اوّلاً: طريقت نقشبندي، طريقتي است كه بر مبناي پيروي دقيق از شريعت و سنّت بنياد گذاشته شده و بنابراين گذاشتن گيسو و انجام دادن هركار ديگري در اين طريقت بايد بر مبناي سنّت و روش رسول اكرم(ص) باشد،  پيروان اين طريقت فقط مي‌توانند به اندازه‌اي كه در سنّت آمده گيسو بگذارند ـ و اين، البته واجب هم نيست ـ و گذاشتن گيسوي دراز(بيشتر از آنچه در سنّت هست) در اين طريقت منع شده و جايز نيست. وجه مخالفت نقشبنديان با شارب(سبيل) هم، به نهي شريعت از گذاشتن شارب زياد باز مي‌گردد و گذاشتن شارب در حدّ معمول و شرعي اشكالي ندارد.

ثانياً: گفتن جمله«كرم الله وجهه» پس از اسم حضرت علي(رض) نيز اختصاص به نقشبنديان ندارد و نشانۀ آنان نيست، نقشبنديان سنّي هستند و  بيشتر سنّيان گاهي ـ نه هميشه ـ پس از آوردن اسم حضرت علي(رض)، اين جمله را بر زبان مي‌آورند.

اين فرد،در ادامه گفته است: «بسیاری از مشایخ نقشبندیه ایران و دیگر فرقه های صوفیه، از علوم اسلامی بی بهره اند(!)». همين سخن و جمله‌اي كه پس از آن آمده:« در اين فرقه کارهای خارق العاده از جمله خوردن مهتابی و سیخ زدن به بدن و ریاضت های طولانی رواج دارد» پرده از بي‌اطّلاعي و غرض ورزي نويسندۀ آن برمي‌دارد چرا كه دوست و دشمن مي‌داند كه طريقت نقشبندي، قرن‌هاست كه به طريقت علما شهرت يافته و تقريبا تمام مشايخ اين طريقت، عالم و فقيه بوده‌اند، حتّی برخي از آنان مانند«مولانا عبدالرّحمن جامي» و « ضياءالدّين ابوالبهاء مولانا خالد شهرزوري» شهرت و آوازۀ دانشمنديشان آفاق را درنورديده است. آثار و مكتوبات برجامانده از ديگر مشايخ اين طريقت ـ حتّی مشايخ متأخّر ـ نيز حكايت از بلندي مرتبۀ علمي اين بزرگان دارد؛ انجام اعمالي هم (مانند سيخ زدن و...)كه در بالا آمده، به هيچ وجه در اين طريقت وجود ندارد؛ مشايخ نقشبندي انجام دادن اين اعمال را زيان رساندن به بدن و خلاف شريعت مي‌دانند و همواره از آن نهي كرده‌اند. همچنين در طريقت نقشبندي رياضت‌هاي طولاني و خلوت نشيني وجود ندارد و بنيانگذاران اين طريقت با وضع اصولي مانند: خلوت در انجمن، (كه بدان معناست كه سالك به جاي دوري گزيدن از مردم و خلوت نشيني، در ميان آنان باشد و در باطن با خدا؛ مانند پيامبر(ص) در انجمن‌ها با خداي خويش خلوت كند) سالكان را از گوشه‌نشيني باز مي‌داشتند. شيخ جامي در اين باره گفته است:

نقشبنديه عجب قافـلـه سـالارانـنـد!
كه برند از ره پنهان به حـرم قافله را
از دل سـالك ره، جاذبۀ صحبـتـشان
مي‌برد وسوسۀ خلوت و فكر چله را ...

در پايان، بخش‌هايي از مطالبي را كه پيشتر در وبلاگ آمده، نقل مي‌كنم و همين، حق جويان را كفايت مي‌كند ـ والله الموفِّق:

   تصوف نقشبندی، سنّتی و معتدل و میانه‌رو است. پیروی از سنّت و حفظ آداب شریعت و دوری از بدعت، اساس این طریقت است. در آن نه خلوت است و نه عزلت و نه ذكر جهر و نه سماع و ... آنچه در تعالیم نقشبندی بیش از همه تكرار شده است، یكی اتبّاع سنّت است و حفظ شریعت و دیگر توجّه به حقّ است و نفی خواطر.

دو پیشوای بزرگ طریقت « خواجه عبدالخالق غجدوانی و خلفش بهاءالدّین نقشبند، به حقیقت مصلحان تصوف اسلامی بودند. مكتب آنان اعتراضی بود به تصوفی كه دستگاهی شده یود و بیش از آنكه به اصل و معنای عرفان بپردازد به ظواهر و رسوم می‌پرداخت. اعتراضی بود به صوفیان خانقاهی چله نشینِ خلوت‌گزینِ بیكاره و درویشانِ قلندروش یاوه‌گرد. مكتبِ نقشبندی آن گونه مراتب شیخی و مرشدی را كه جز نام و مقام چیزی در درون نداشت و از حقیقت ارشاد و تصوف دور شده بود و پوست بی‌مغزی را می‌مانست، رد می‌كرد. خواجه عبدالخالق می‌گفت: « درِ شیخی را دربند و درِ یاری را بگشای » و بهاءالدّین صوفیانی را كه پای همتشان به قید «سلسله» بود به سخره می‌گرفت، و «سلسله‌ها» و «كرسی‌نامه» هایی را كه صوفیان دستگاهی ـ درست یا نادرست ـ از برای خود ساخته بودند، و بدان مفاخرت می‌كردند، بی‌ارج می‌شمرد. می‌گفت: در راه تهذیب و كمال آدمی از سلسله كاری بر نیاید، از خود باید طلبید و در خود باید جست. وقتی، یكی از او پرسید: « سلسلۀ شما به كجا می‌رسد؟ تبسم كردند و گفتند: از سلسله كسی به جایی نمی‌رسد».

   مكتب نقشبندی، چله نشینی و خلوت‌گزینی و پرسه و سیر و تكدّی را با شعار« خلوت در انجمن و سفر در وطن» طرد كرد. صوفی نقشبندی باید به ظاهر با خلق باشد و به باطن با حق، با مردم درآمیزد و از بیكارگی و یاوگی بپرهیزد. سخن عبدالخالق غجدوانی است كه: « درِ خلوت را در بند و در صحبت را گشای ». ...


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 0:18 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

حضرت مولانا خالد ذي‌الجناحين شهرزوري، شاعري چيره دست و زيان‌آور بوده است كه به سه زبان شعر مي‌سروده، برخي از اشعار او در ادبيات شهرتي نيكو يافته و مورد استقبال شاعران قرار گرفته است، نويسندۀ فقيد استادِ فاضل "بابا مردوخ روحاني" در اين باره مي‌نويسد:« مولانا خالد داراي طبعي روان و قريحه و ذوفي خداداد بوده و به سه زبان كُردي،فارسي و عربي در نهايت انسجام و سلاست و استادي، شعر مي‌گفته است. براي مولانا كه كمتر با فارسي زبانان برخورد و تماس داشته و در منطقه‌اي مي‌زيسته كه گفتگو و نگارش به كُردي يا عربي انجام مي گرفته، سرودن اشعار فارسي آن هم با آن همه فصاحت و رواني و خلوّ از هرگونه تعقيدي، امر ساده‌اي نيست و شايد به كرامت بيشتر شبيه باشد. مولانا پس از مراجعت از هندوستان، مجالي براي شعر گفتن نداشته و [بيشترِ] آنچه از آثار منظومۀ او بر جاي مانده، سرودۀ ايّامي است كه هنوز شروع به ارشاد نكرده است» (تاريخ مشاهير كُرد، ج اوّل، ص 309).

ديوان مولانا خالد چند بار منتشر شده، در پي نمونه‌هايي از اشعار شيواي اين بزرگ‌مرد،(بر اساس تصحيح دكتر معتمدي) نقل شده است:

غزل

1

به معمارِ غمت، نَو ساختم ويرانۀ خود را

به يادَت كعبه كردم عاقبت بتخانۀ خود را

فرو ماندند اطباي جهان از چاره‌ام آخر

به دردي بافتم درمان، دلِ ديوانۀ خود را

به گِردِ شمعِ رويَت بس كه گشتم ماندم از پرواز

سَرَت گردم، چه زيبا سوختي پروانۀ خود را

اديبِ من، جَليسِ من شود در حلقۀ رندان

به گوشَش گر رسانم نالۀ مستانۀ خود را

در اقليمِ محبّت، از خرابي‌هاست معموري

به سيلِ اشك بايد كَند اساسِ خانۀ خود را

سراپا نعمتم با اين همه درماندگي «خالد»

نمي‌دانم چه سان آرم به جا شكرانۀ خود را

3

بي روي توا‌م اي مَهِ نَو، خانه خراب است

وز هجرِ توا‌م صبر به دل، نقش بر آب است

در خواب توان ديدنَت و خواب نيايد

از بس كه مرا ديدۀ اقبال به خواب است

دوشَم به نگاهِ تو دل از باده غني بود

خونِ جگر امشب مَي و  غَم، جامِ شراب است

گر بارِ دگر دست دهد آن مَي لَعلَت

ما را چه غم از فَوتِ ني و چَنگ و رباب است

«خالد»!  اگرَت عُمرِ گرانمايه زِ كَف رفت

افغان چه كني؟ قاعدۀ عمر، ذهاب است

4

بازم از سَوداي مهرِ وي درون پر ماتم است

رشتۀ كارم ز زلفِ درهمش خم در خم است

آبرويَم  زآتشِ رخسارِ او بر باد شد

آري آري با وجودِ خور چه جاي شبنم است؟

خرده بينان را كنَد آگاه خالَش زيرِ لب

در فضاي آفرينش، گر بود مثلش، كم است

زخمِ دل را مرهمي جُستم، نمودي چينِ زلف

خَستگان را كي تَسلّايي ز مُشكين مرهم است

هركه ديد آن شاهِ خوبان را  رَسَن‌بازي زلف

بيژنِ چاه زنخدانَش شود گر  رستم  است

«خالد» اندر قول‌ها، لافِ فصاحت مي‌زند

ليك در وصفِ جمالِ آن پري‌وَش، اَبكَم است

6

سايۀ اين خرگهِ نيلي كه را مأمن بوَد ؟

يا در اين دنيا كجا آسايش يك تن بود ؟

گردشِ گردون، هزاران خاندان بر باد داد

نه همين بَد مهريَش با تُست يا با من بود

چشمِ عبرت برگشا و طاقِ كسری را ببين

پرده‌دارش عنكبوت و جغد، نَوبَت‌زَن بود

شهرياراني كه بر اَورنگِ زَرّين خفته‌اند

نيك بنگر تا كجاشان منزل و مسكن بود

پا به خاك آهسته نِه «خالد» كه اين خاكِ سياه

از غبارِِ خطِّ مه‌رويانِ سيمين‌تن بود

7

عمر شد در كارِ ناهموار بر باد اي دريغ !

هيچ روزي، روي فردا ناورم ياد اي دريغ !

مي‌نهم هر دَم بنايي بر هوا، بيچاره من !

قصرِ اعمالم بوَد بس سست‌بنياد اي دريغ !

كرده بر آمرزشِ حق تكيه، بي‌باك از گناه

هرگز از قَهّاري او، نايَدَم ياد اي دريغ ! ...

قطعه:

8

اگر مردِ كاري، درِ دوست، باز است

وگر قصّه خواني، حكايت، دراز است

بوَد كارِ آزادگان، تَركِ هستي

نه اَبحاثِ محمود و  نقلِ  اَياز  است

گر آزاد خواهي شدن، بندگي كن

هر آيينه محبوب، بنده نواز است

زِ سوزِ حقيقت طلب بهره‌اي را

نه بهره به تحريرِ سوز و گداز است

زِ خود رَستن و تركِ دَعوي نمودن

رهِ مردِ مردانۀ پاكباز است

نه خرگوش را پنجۀ نرّه شير است

نه درّاج را چَنگَلِ شاهباز است

زِ « خالد» شنو  شرطِ  فتحِ  طريقت

وَرَق شستن و خامشي و نياز است

 

رباعي

9

گر بي تو شَوَم شاد، غَمَم روز فزون باد

سَر تا قدمم در يَمِ آفات، نگون باد

وَر بر گلِ نسرين نگرَم بي گلِ رويَت

چون غنچه دلم تَه به تَه  آغشتۀ خون باد

 

12

«خالد» اندر بهشت خالد باد

بالنّبيّ وَ آلهِ الأمجاد

 

ادامه مطلب را بخوانید!

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 0:18 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

انّا لله و انّا الیه راجعون

عالمِ عامل و فاضلِ وارسته و وارع «ماموستا شيخ عطاءالله نقشبندي» بعد از ظهر روز يكشنبه دوم مردادماه 1390 در منزل خويش در شهر روانسر دار فاني را وداع گقت و جان به جانان سپرد.

استاد شيخ عطاءالله نقشبندي فرزند عارف واصل شيخ حسن نقشبندي ابن حاج شیخ احمد شمس‌الدّین ابن قطب العارفين شيخ عثمان سراج‌الدّين تويلي در سال 1309 شمسي به دنيا آمد، وي از  ايّام كودكي به تحصيل علم همّت گماشت و پس از چندين سال تحصيل  از محضر علامه حاج ملا محمد زاهد ضیائی موفّق به اخذ اجازۀ افتاء و تدريس گشت. پس از آن، براي نشر علم و خدمت به دين مبين اسلام به مناطق مختلف كردستان سفر كرد و در روستاهاي فراواني( از جمله گل سفيد،قشلاق،كويك،چه‌وته،تپه رش، هوان و...) به تأسيس مسجد و مدرسه علوم ديني همّت گماشت.

اين عالم بزرگوار سرانجام پس از سالها خدمت صادقانه به شريعت، بعد از يك دوره بيماري طاقت فرسا ـ كه ايّوب آسا آن را تاب آورد ـ به ديدار حقّ شتافت. خداوند او را با نبيّ اكرم محشور و به ديدار خويش در بهشت مسرور كند ـ بالنّبيّ و آله.

وب‌سايت «نقشبنديه» درگذشت استاد شيخ عطاءالله نقشبندي را به عموم مسلمانان به ويژه  خاندان خدمتگزار و بزرگ نقشبندی، مريدان و منسوبان طريقۀ نقشبنديه،علماي اهل سنّت و شاگردان آن بزرگوار تسليت مي‌گويد.

منبع خبر: علماي اهل سنّت كردستان

 مطالب مرتبط:

جناب شیخ عبدالملک نقشبندی درگذشت

جناب شيخ ناصح نقشبندي درگذشت

شيخ‌زاده سيده حفصه خانم نقشبندی درگذشت

 حاج شيخ عثمان سراج‌الدّيني نقشبندي درگذشت


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 0:18 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

بعد از ظهر روز چهارشنبه نوزدهم مرداد ماه 1390جناب شيح ناصح نقشبندي فرزند حضرت شیخ محمّدعثمان نقشبندی (سراج‌الدّین ثانی) در سليمانيه درگذشت.

شيخ ناصح نقشبندي

 پيكر اين مرشدزادۀ گرامي روز پنجشنبه در بيارۀ شريفه به خاك سپرده شد. خداوند اين عزيز سفر كرده را در جوار رحمت خويش جاي دهد و با اجداد پاك‌نهادش محشور گرداند ـ بمحمّد و آله.

مطالب مرتبط:

 

شرح حال حضرت شیخ محمّدعثمان نقشبندی (سراج‌الدّین ثانی)

... رفت و مولاناش با خود بُرد، او (در سوگ حضرت شيخ)

جناب شیخ عبدالملک نقشبندی درگذشت

عالم وارع و عامل ماموستا شيخ عطاءالله نقشبندي درگذشت

شيخ‌زاده سيده حفصه خانم نقشبندی درگذشت

حاج شيخ عثمان سراج‌الدّيني نقشبندي درگذشت

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 0:18 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

روز شنبه دوازدهم شهريورماه 1390 جناب شيخ مظهر نقشبندي فرزند حضرت شيخ علاءالدين و برادر حضرت شيخ محمّدعثمان ثاني سراج‌الدّين در سن هفتاد سالگي چشم از جهان فرو بست. مراسم ختم جناب شيخ مظهر روز دوشنبه در مسجد "پيشوا قاضي محمّد"در شهر سليمانيه بر گزار شد. خداوند ايشان را قرين رحمت خويش كند و با اوليا محشور گرداند.

مطالب مرتبط:

... رفت و مولاناش با خود بُرد، او (در سوگ حضرت شيخ)

جناب شیخ عبدالملک نقشبندی درگذشت

عالم وارع و عامل ماموستا شيخ عطاءالله نقشبندي درگذشت

شيخ‌زاده سيده حفصه خانم نقشبندی درگذشت

حاج شيخ عثمان سراج‌الدّيني نقشبندي درگذشت


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 0:18 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

اشاره: آنچه در پي مي‌آيد رساله‌اي است از رسائل حضرت شيخ محمّد علاءالدّين نقشبندي تحت عنوان «القول الحقيق في ردّ من تفسّق بإسم اهل الطريق»؛ اين رساله چنانكه از نامش پيداست در ردّ كساني نوشته شده است كه در لباس اهل تصوّف و به نام اهل طريق، مردم را فريب مي‌دهند و به انجام اعمال خلاف شرع مي‌پردازند و دين و عرفان را وسيلۀ معاش خويش مي‌سازند. اين رساله به امرِ حضرت علاءالدّين در سال 1354 هجري قمري به سه زبان عربي،فارسي و كُردي در بغداد چاپ و در بلاد اسلامي منتشر شده است. بخش‌هاي عربي و كُردي در اينجا نيامده است.

 تصوير صفحۀ نخست رسالۀ قول الحقيق

القول الحقيق في ردّ من تفسّق بإسم اهل الطريق

تأليف العلامة المفضال حضرة الشّيخ علاءالدّين العمري العثماني النّقشبندي القادري ـ نفعنا الله ببركاته. في بيارة ـ حلبچه.

                                            بسم الله الرّحمن الرّحيم

پس از ثناي ذاتِ پروردگار و درودِ بي‌شمار بر پيغمبرِ مُختار و آل و اصحاب كبار؛ اين، خطابي است به جميعِ برادران ديني عموماً، و منسوبان طريقۀ نقشبنديه خصوصاً؛ بدانيد اي برادرانِ دين و اي طالبانِ راهِ يقين كه پس از آن كه شمسِ ديانت اسلاميه به ظهورِ وجودِ با فضل و جودِ حضرت سيّد كائنات،صلّی الله عليه و سلّم، در اين عالم پر ظلمات درخشان گرديد، خاضعينِ دين مبين داراي قوّت قلب و ايمانِ متين گرديدند و به محضِ شرافتِ صحبتِ آن سرور،عليه صلوات الله المَلِكِ الأكبر، از شوائبِ رذائلِ نفسانيه به كرامتِ فضائلِ روحانيه رسيدند تا عصرِ ائمۀ كِرام،عليهم رضوان الله المَلِك العلّام، به همبن منوال با وجود بعضي اختلاف اقوال كه آن هم رحمت الهي و مُنشأ از فضل و كرم لا متناهي او، تعالی، بود، دنيي و ديانت در ترقّي و قوّت و هر يك از ائمۀ كرام و علماي اعلام به فضل و استنباط و جهاد در كردار و گفتار آن سرور، اجتهاد و به رواياتِ اصحاب، استناد كرده تا اين شريعت مطّهره را تدوين نموده بي‌شائبۀ كذب و گزاف به محضِ تحقيق و انصاف و تدقيقِ بي‌رَيب و خلاف، ابن راهِ راست را براي ما روشن فرمودند، بعضي از عاشقان جمالِ محمّدي و طالبانِ سعادتِ سَرمدي، جهتِ ادراكِ شمّه‌اي از اخلاق و صفاتِ آن حضرت به تقليدِ بعضي از ادوار و آداب او گرويدند كه دفاع از همان رذائلِ نفسانيه و استجلابِ كمالاتِ روحانيه به آن بنمايند و هر يك از طريق مشروع به مخالفتِ نفس امّاره كوشيدند و در كوشيدنِ خود به كمالِ صدق و اخلاص جوشيدند تا به مقام معرفت و عبوديّت خالصه رسيدند و داراي قُرب و منزلتِ عندالله گرديدند؛ چنان كه مُسلم از أبي‌هريره روايت كرده از پيغمبر، صلّی الله عليه و سلّم، كه فرموده: « رّبّ أشعَث مَدفوع عَلَی الأبوابِ لَو أقسَمَ عَلَی اللهِ لَأبَرّه» والحاصل اين دينِ حنيفِ مبين به اهتمام و ترويج علماي ظاهر و باطن و امراي عادل، به اقصی درجۀ بلندي رسبد؛ ظاهريان، به زبان؛ باطني‌ها به تذلّل و طلبِ غُفران در بارگاه ربِّ منّان؛ امرا به قوّتِ شمشير و سَنان مدافعه از القاءاتِ زنادقه و اغواءاتِ اربابِ طغيان، قوّت به اين دينِ متينِ درخشان دادند. لكن در اين عصرِ شرّالأعصار جماعتي از جهلۀ بد رفتار، جهت جلبِ نام و احترام و تحصيلِ مال و انعام به ابداي كشف و الهام به اسم طريقۀ نقشيه يا قادريه به اطراف رويده و به هر حيله گرويده بدون معرفت به حقيقت، نشرِ آدابِ طريقت مي‌نمايند و مي‌خواهند مال و ايمان را از مسلمانان بربايند. به مقتضاي داعيۀ كِبر و عُجبِ نفساني و اغواي شيطاني، بعضي را از احكام شريعه پامال و وضع بعضي را از احكام، به رأي خود، سببِ حصول آمال مي‌كنند و آراء و اجماع بزرگان دين و ائمۀ مسلمين را مي‌خواهند رفض كنند، بعضي‌شان ادّعاي وصول به بعضي مراتب عاليه مي‌كنند كه قابل شأن ايشان نيست و بعضي‌شان امر به زدنِ خنجر و خوردنِ آتش و گرفتنِ مار مي‌نمايند و بعضي، قبولِ اختلاطِ مردان و زنان و برداشتنِ حجاب در وقتِ ذكر ربّ‌الأرباب مي‌نمايند و بعضي، شدِّ رحال به صحرا و جبال كرده در ميانِ طوائف و عشاير، جهتِ جلبِ دينار و درهم و ذخاير مي‌گردند، مي‌گويند: هركس به مطاوعت ما گروَد و عقبِ ميل و مرامِ ما دوَد، آن كس از اهل سعادت معدود و در دنيا و آخرت مسعود است اگرچه از امثالِ شدّاد و نمرود است و هركس به مال و جان به اطاعتِ ما حاضر و به اوامرِ ما ناظر نباشد، آن كسي مُنكَر و مُنكِر و مردود و از رحمت خدا مطرود و شقي است، اگرچه بسيار پرهيزكار و متّقي است. از اين گونه مرشدينِ راه شقاوت و پيشوايانِ اعمالِ قساوت، درين عصرِ ما پيدا و هويدا شده بر جميعِ برادران ديني واجب است كه از صحبتِ ايشان بگريزند و مع‌القدرة به مقاومت با ايشان درستيزند تا شرّ آنها در قلوب جاري و خللِ عقايد، در صدور ساري نگردد. بدانيد كه هركس از بزرگان سَلَف، رضي الله عنهم، به مراتبِ عاليه رسيده‌اند، به كمالِ متابعتِ اوامرِ شريعت و اجتناب از مناهي و اِعراض از اَغراضِ نفساني و مناهي و از مآرب و مقاصد دنيويه و تمسّك به سُنَنِ سنيّۀ نبويّه رسيده‌اند.

اي مسلمانان! به افعال و اقوال اين گروهِ عاقبت اندوه نگرويد و به حلاوت زبانِ ايشان فريب نخوريد كه به باطن،گرگند اگرچه به ظاهر ميشند و خود را به طبيبِ حاذق مي‌نامند امّا خسته و دلريش‌اند. هركس به قوّتِ اتّباعِ اوامرِ شريعت و دوري از منهيات و اكل و شربِ حلال با صدق و اخلاص متوجّهِ رحمتِ ايزدِ متّعال گردد، اميد است به موجبِ آيۀ كريمۀ « والّذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا» خداوند او را به صحبتِ يكي از دوستان خود رساند و اسبِ سعادت را در ميدان «و إنّ الله لمع المحسنين» بدوانَد. واللهُ المُوفِّق وَ هوَ يَهدي السَّبيل. ـ سنة 1354 هـ.

 

مطالب مرتبط:

برخورد مشايخ نقشبندي هَورامان با اولاد و منسوبين ناخلف و كژ رَو

صُـبْـحٌ إذا تـنـفّـس...

اندرزنامۀ حضرت شيخ محمّدعثمان سراج‌الدّين ثاني

وصيّت حضرت شيخ نجم‌الدّين به فرزندش جناب شيخ نورالدّين

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 0:18 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

  ـ چرا در روزگار ما انسان‌ها بيش از روزگاران گذشته دچار افسردگي و مشكلات روحي و رواني هستند و چرا آرامش و شادي از زندگي رخت بربسته‌ است؟

ممكن است شما نيز بارها اين پرسش را از خويش پرسيده باشيد. حكايتي كه در زير نقل مي‌شود ـ ضمن آن كه حاوي كرامتي از كرامات حضرت خواجه بها‌ءالدّين نقشبند(قدّس سرّه) است ـ  ما را در يافتن پاسخ اين پرسش ياري مي‌كند:

« نقل كردند كه: حضرت خواجۀ ما (شاه نقشبند) ـ قدّس الله روحه ـ در [روستاي]«غديوت» بودند كه «شيخ شادي» به [خدمتِ] حضرت خواجه رسيد، بسيار در بسط و سرور [بود]. خواجه فرمودند: شادي! خوش حالي داري. «شيخ شادي» خدمت كرد و گفت: از بركات دريافت قدومِ شريفِ حضرتِ خواجه است. خواجه فرمودند: اين بسطِ تو، از عالمِ ديگرست از ما نيست. خواجه اين فرمودند و «شيخ شادي» را به كاري فرستادند. چون او از پيشِ حضرتِ خواجه بيرون آمد، خواجه فرمودند: اين بسطِ «شادي» از حقّ است؛ در راه چند تنكه زر يافته است و بدان التفات نكرده‌ است. بعد از آن «شيخ شادي» آمد. خواجه از او پرسيدند: چه عمل از تو در وجود آمده است؟ «شيخ شادي» گفت: به خدمتِ شما مي‌آمدم، در راه چند تنكۀ زر ديدم، در خاطرِ من آمد كه آنها را از نظرِ خلق پوشيده گردانم، باز استغفار كردم و گفتم: مرا با اين چه كار است؟ مصلحت آن است كه به هيچ وجه به اين چيز التفات نكنم. چون سه قدم گذشتم، اين صفتِ بسط [شادي و سرور] در من پيدا شد. خواجه فرمودند كه: هركه حق را بر غير حق گزيند، كمينه سعادت او، اين باشد1».

درسِ بزرگي كه از اين حكايت اخذ مي‌شود، اين فرمودۀ حضرت خواجه است كه: « هركه حق را بر غير حق گزيند، كمترين سعادت و [پاداشِ] او، اين [شادي و سرور بسيار] باشد [كه در دل ايجاد مي‌شود]». نيز مي‌توان نتيجه گرفت كه دليلِ افسردگي‌ها و مشكلات روحي ما و سببِ از ميان رفتن شادي و آرامش در عصر ما، اين است كه غيرِ خدا بر خداوند ترجيح داده شده و ذكر و ياد او ـ كه به تصريح قرآن دلها را آرامش مي‌بخشد ـ فراموش شده است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.     انيس الطّالبين و عدة السّالكين(در مناقب حضرت خواجه بهاءالدّين نقشبند)، نوشتۀ: صلاح بن مبارك بخاري، به تصحيح:دكتر خليل ابراهيم صاري اوغلي و به كوشش: دكتر توفيق هـ.سبحاني،انتشارات كيهان، چاپ اوّل،تهران 1371، صص: 236 ـ 235 .


مطالب مرتبط:

شرح حال مختصر حضرت خواجه بهاءالدّين نقشبند ـ قدّس سرّه

خیاطی كه به بركت يك فرمايش شيخ عالم و شاعر شد

قلب حضرت شمس‌الدين پس از فوت نيز همچنان ذاكر بوده است

مرقد،سنگ مزار و وضوخانۀ حضرت خواجه بهاءالدّين نقشبند در بخارا


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 0:18 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

 پر بيننده‌ترين‌ها:

طریقت نقشبندی، مولانا خالد شهرزوری و شیخ سراج‌الدّين

تعريف طريقت نقشبندي

شرح حال حضرت شیخ محمّدعثمان نقشبندی (سراج‌الدّین ثانی)

شرح حال حضرت مولانا خالد ذی‌‌الجناحين نقشبندی شهرزوری

زندگينامة خودنوشتِ علامه ملا عبدالكريم مدرّس

شجره‌نامة حضرت شيخ سراج‌الدّين

نسب‌نامة معنوي حضرت سراج‌الدين

سخني كوتاه درباره تصوّف و طرایق عرفانی

طریقت چیست و چرا لازم است؟

شرح اصطلاحات مهم عرفانی (1)

نمازهاي سنّت و قُرب

معرّفي دو سايت مفيد اسلامي ـ عرفاني

فرزندان شيخ سراج‌الدّين (قدّس سرّه)

گوئيا تعزيت شاه حسام الدين است...

عارفان و تبعیّت از شریعت (بخش اول)

فرزندان،منسوبين و خلفای مولانا خالد

چهارده پند كوتاه از شيخ سلّمي نيشابوري

سالروز درگذشت علامه ملا عبدالکریم مدرس

قلب حضرت شمس‌الدين پس از فوت نيز همچنان ذاكر بوده است

وصيّت حضرت شيخ نجم‌الدّين به فرزندش جناب شيخ نورالدّين

خیاطی كه به بركت يك فرمايش شيخ عالم و شاعر شد

عارفان و تبعيت از شريعت (بخش دوم)

 

اگر با طريقت نقشبندي  آشنايي نداريد، ابتدا مطالب زير را مطالعه كنيد:

 

سخني كوتاه درباره تصوّف و طرایق عرفانی

طریقت چیست و چرا لازم است؟

تعريف طريقت نقشبندي

نقشبندیان، مصلحان تصوّف اسلامی

شرح اصطلاحات مهم عرفانی (1)

طریقت نقشبندی، مولانا خالد شهرزوری و شیخ سراج‌الدّين

شرح حال حضرت مولانا شاه عبدالله غلامعلي دهلوي

شرح حال حضرت مولانا خالد ذی‌‌الجناحين نقشبندی شهرزوری

شرح حال حضرت شیخ محمّدعثمان نقشبندی (سراج‌الدّین ثانی)

شجره‌نامة حضرت شيخ سراج‌الدّين

فرزندان شيخ سراج‌الدّين (قدّس سرّه)

نسب‌نامة معنوي حضرت سراج‌الدين

فرزندان،منسوبين و خلفای مولانا خالد

عارفان و تبعیّت از شریعت (بخش اول)

در سايتهاي ديگر و به زبانهاي ديگر:

آشنايی با طريقت نقشبندی(يك مقالة مفصل)

النقشبندیة...منهجها وأصولها وسندها ومشائخها

ته‌ریقه‌ت چیه‌ و بۆچی پێویسته‌ ؟

بۆچی ناوی ته‌ریقه‌ت له‌ ناو ئه‌صحابه‌ و تابعیندا نه‌بوو؟

ته‌ریقه‌تی نه‌قشبه‌ندی و مه‌ولانا خالید و شێخی سیراجوددین

The Naqshbandi Shaikhs of Hawraman and the heritage of Khalidiyya-Mujaddidiyya in Kurdistan

 

بخش كُردي وبلاگ نقشبنديه

 

بخش كُردي

 

تاریخ آخرين بروز رساني:5/2/1391

 

>> ویژه: شرح حال مختصر تمام پيشوايان طريقت نقشبنديه

>> لينك و عناوين تمام مطالب منتشر شده در وبلاگ از آغاز تا كنون

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 0:18 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

درباره وبلاگ
كورده ئه م سه رمه سه ريكه پرله سه وداي نيشتمان- چاوه كانم بؤكزي كوردانه ئه شكي ديته خوار
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تحليل مسايل روز و آدرس nian.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 131
بازدید دیروز : 70
بازدید هفته : 201
بازدید ماه : 1553
بازدید کل : 101092
تعداد مطالب : 621
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 2