kurdland
كئ وه كوومن ساردوگه رمي روژگاري چيشتوه -گاله ده شتي گه رمه سيروگاله كويستاني گه دم ----هيمن---- دلم ته نگه وچه ووم تاره ورئ م دوور-وه كووس كه فتي ووه چارناچار-تونيش ئووشي،نيه ده ردت له گيانم-شه راوو ئه رنه مه ن ساقي خه رگ بار --په رته و

 
 

شعر طنز : نبرد رستم و جومونگ

 

کنون رزم جومونگ و رستم شنو، دگرها شنیدستی این هم شنو

به رستم چنین گفت اون جومونگ!

ندارم ز امثال تو هیچ باک
که گر گنده ای من ز تو برترم
اگر تو یلی من ز تو یلترم

رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:

منم مرد مردان ایران زمین
ز مادر نزادست چون من چنین
تو ای جوجه با این قد و هیکلت
برو تا نخورده است گرز بر سرت

جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:

تو را هیچ کس بین ایرانیان
نمی داندت چیست نام و نشان
ولی نام جومونگ و سوسانو را
همه میشناسند در هر مکان
تو جز گنده بودن به چی دلخوشی
بیا عکس من را به پوستر ببین
ببین تی وی ات را که من سوژشم
ببین حال میدن در جراید به من
منم سانگ ایل گوکه نامدار
ز من گنده تر نامده در جهان
تو در پیش من مور هم نیستی
کانال ۳ رو دیدی؟ کور که نیستی

در اینحال رستم پهلوان، لوتی نباخت و شروع به رجز خوانی کرد:

چنین گفت رستم به این مرد جنگ
جومونگا ! تویی دشمنم بی درنـگ
چنان بر تنت کـــوبم ایـــن نعلبکی
که دیگر نخواهی تو سوپ، آبــکی
مگـــر تو نـــدانی که مـن کیستم؟
من آن (تسو) سوسولت! نیستم
منم رستم، آن شیر ایــران زمین
(بویو) کوچک است در نگاهم همین

بعد از رجز خوانی رستم پهلوان، جومونگ از پشت تپه ای که آنجا پنهان شده بود آمد:

جومونگ آمد از پشت تل سیاه
کنارش(یوها) مــادر بی گنـاه!
بگفت:هین! منم آن جومونگ رشید
هم اینک صدایت به گوشــم رسید
(سوسانو) هماره بود همسرم
دهــم من به فرمان او این سرم
چون او گفته با تو نجنگم رواست
دگر هر چه گویم به او بر هواست!

و بعد از حرفهای جومونگ درد دل رستم آغاز گردید:

و این شد که رستم سخن تازه کرد
که حرف دلش گفت (پس کو نبرد؟!)
بگفت ای جومونگا که حرف دل است
که زن ها گـــرفتند اوضــاع به دست
که ما پهلوانیم و این است حالمان
که دادار باید رسد بر دل این و آن!

و اینچنین شد که دو پهلوان همدیگر را در آغوش گرفتند و بر حال خود گریه سر دادند:

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهــــــاران
کز سنگ ناله خیزد بر حال ما جوانان!

گردآوری : گروه آلامتو


ارسال شده در تاریخ : 30 آذر 1391برچسب:, :: 1:23 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

قبل از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر
بعد از ازدواج : بیدار شدن زودتر از خورشید
نتیجه اخلاقی : سحر خیز شدن
قبل از ازدواج : رفتن به سفر بی اجازه
بعد از ازدواج : رفتن به حیاط با اجازه
نتیجه اخلاقی : معتبر شدن
قبل از ازدواج : خوردن بهترین غذاها بی منت
بعد از ازدواج : خوردن غذا های سوخته با منت
نتیجه اخلاقی : تقویت معده
قبل از ازدواج : استراحت مطلق بی جر و بحث
بعد از ازدواج : کار کردن در شرایط سخت
نتیجه اخلاقی : ورزیده شدن

قبل از ازدواج : دید و بازدید از اماکن تفریحی
بعد از ازدواج : سر زدن به فامیل خانوم
نتیجه اخلاقی : صله رحم
قبل از ازدواج : آموزش گیتار و سنتور و غیره
بعد از ازدواج : آموزش بچه داری و شستن ظرف
نتیجه اخلاقی : همدردی با مردها
قبل از ازدواج : گرفتن پول تو جیبی از پاپا
بعد از ازدواج : دادن کل حقوق به خانوم
نتیجه اخلاقی : مستقل شدن
قبل از ازدواج : ایستادن در صف سینما و استخر
بعد از ازدواج : ایستادن در صف شیر و گوشت
نتیجه اخلاقی : آموزش ایستادگی
قبل از ازدواج : رفتن به سفرهای هفتگی
بعد از ازدواج : در حسرت رفتن به پارک سر کوچه
نتیجه اخلاقی : امنیت کامل.

ارسال شده در تاریخ : 30 آذر 1391برچسب:, :: 1:23 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

 این جفنگیات مرسوم که در برگه ی امتحان مینویسند و از بیماری مادر تا اینکه اگر این درس را نمره نیاورم مشروطم میشوم و ... هم، خیلی خز شده و هم، حتی یک بچه ی 5 ساله باور نمیکند؛ چه برسد به یک دکتر!

کمی نوآوری و خلاقیت داشته باشید. جناب استاد به اندازه ی کافی خودش مشکلات و بدبختی دارد، دیگر نیاز نیست شما با آن خط زیبای منحصر به فردتان یک صفحه ی آچار برایش از مشکلاتتان بگویید. حالا باز ای کاش فقط یک نفر چنین خزعبلاتی می نوشت. یکهو می بینی از 30 نفر دانشجو، بیست و هشت نفر عینا نوشته اند که اگر این درس را نمره نگیریم مشروطیم و مادرمان مریض است و پدرمان زندان است و فلان و بهمان. انگار این مشکلات را هم از روی دیگر تقلب کرده اند.

===================

 

روشی پلید

 

یک درس ساده ای بود که من بنا به دلایلی نتوانسته بودم اصلا این درس را بخوانم و با ذهن کاملا خالی سر جلسه امتحان رفتم. نیم ساعتی نشستم و دیدم هیچکدام از این سوالات حتی برایم آشنا هم نیست. یک جمله در پایان برگه نوشتم و برگه را تحویل دادم:

 

«در اعتراض به تقلب گسترده ای که سر جلسه ی امتحان از سوی دیگر دانشجویان شاهد بودم از دادن این امتحان خودداری کرده و نمره ی صفر را به بیستِ با تقلب ترجیح میدهم.»

 

نمرهی الف کلاس را گرفتم! خدایا مرا ببخش.

 

 

=====================

 

صم بکم عمى فهم لایعقلون

 

درس معارف بود. میدانستم موضوع درس چیست و مباحثش در چه زمینه ای است -با عرض خسته نباشید به خودم- اما جزئیات مطالب و محتوای درس را نمیدانستم. سوالات توزیع شد و باز هم دیدم سوالات کمی برایم ناآشناست. از مغرب و مشرق و زمین و زمان نوشتم. هر آنچه از کتاب دینی کلاس اول ابتدایی، آقای واسعی گفته بود که مثلا چگونه مواد غذایی در بدن مادر تبدیل به شیر میشود تا برهان نظم و علیت که در دبیرستان خوانده بودم. اما نقطه ی طلایی برگه این جمله بود:

 

«جناب استاد برای من کاری نداشت که عین محتوای کتاب را برایتان کپی کنم اما شما با روش زیبای تدریس خود به ما یاد دادید که چگونه تنها به منابع اکتفا نکنیم. گفتید در دین عقل هم سهیم است و نباید «صم بکم عمى فهم لایعقلون» بود. پس من ترجیح دادم مفهوم را بفهمم ولی کپی نکنم بلکه از دانسته های خود بنویسم.»

 

بیست گرفتم! خدایا مرا ببخش.

 

 

========================

 

اگر دین ندارید لااقل دلم شاد کنید

 

محاسبات عددی. درس بسیار دشوار. حداقل برای من که علاقه ی چندانی به ریاضیات و مباحث محاسبه ای کامپیوتر نداشتم. سوالات توزیع شد و مطابق معمول! خداوکیلی دیگر این درس 3 واحدی را خوانده بودم ولی چه کنم که در مغزم جای نگرفته بود. عادت دارم که قبل از اینکه برگه را تحویل دهم نمرهی خود را تخمین میزنم. در بهترین حالت 7 میشدم. امکان رسیدن امدادهای غیبی هم تحت هیچ عنوانی میسر نبود. آخر برگه نوشتم:

 

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید

                    قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

 

نمرهی 11 گرفتم و نفر سوم کلاس شدم! خدایا مرا ببخش.

 

====================

 

 

وساطت حافظ

 

استاد حسینی دکترای ادبیات بود و استاد درس شیوه ی نگارش (البته فامیلش شهبازی بود ولی چون ممکنه یه وقت بیاد اینجا رو بخونه من نام مستعار نوشتم). عاشق حافظ بود و آخر هر جلسه چند بیت از حافظ میخواند و چشمانش پر از اشک میشد. سوالات چی.....؟ بگید؟  نه که بلد نباشم اما در حد 15-16 بیشتر نمیگرفتم. قبل از امتحان سری به اینجا زده بودم و واژه ی «شهباز» را در دیوان حافظ سرچ کردم و آن بیت را کف دستم ثبت کردم. زیر برگه امتحان نوشتم :

 

«جناب استاد من که «حافظ» را نمیشناختم؛ این شما بودید که در این ترم عشق حافظ را در وجود من انداختید! و باعث شدید تا با این شاعر آسمانی آشنا شوم. امروز قبل از امتحان گفتم تفالی به حافظ بزنم و ببینم چه میشود، این بیت آمد»:

 

خاکیان بی بهره اند از جرعه ی کاس الکرام

این تطاول بین که با عشاق مسکین کرده اند

شهپر زاغ و زغن زیبا صید و قید نیست

این کرامت همره شهباز و شاهین کرده اند

 

بیست گرفتم! تنها بیستی که استاد در چند سال اخیر به یک دانشجو داده بود. خدایا مرا ببخش.

 

 

========================

 

تصویر من رو شطرنجی کنید

 

امتحان نظریه های جامعه شناسی و ... . تو رو خدا نام این استاد را بیخیال

شوید. استاد نسبتا معروفی است و البته در بسیاری از دانشگاههای یزد هم

تدریس دارد و حسابی سرش شلوغ است. 10 نمره تحقیق و کنفرانس داشت و 10

نمره هم امتحان پایان ترم. سرم بوی قرمه سبزی میداد. با یکی از بچه ها

شرط گذاشتم که تحقیق و کنفرانس ارائه نمیدهم اما نمرهی بالای 18 میگیرم.

برای امتحان تئوری هم حسابی خواندم و خودم را آماده کردم. انصافا هم

سوالات را خوب جواب دادم. فقط در پایانِ برگه بدون اینکه تحقیق یا کنفرانسی ارائه کرده باشم، نوشتم:

 

«موضوع تحقیق و کنفرانس: بررسی علل قبولی بالای دانش آموزان یزدی دردانشگاهها در طی 16 سال اخیر.»

 

19 گرفتم! خدایا این یکی رو دیگه مردونه ببخش.

 

================

 

 

اگه مردی منو بنداز

 

با حساب خودم 13- 14 میشدم. اما این نمره برای من که عنوان شاگرد سومی!!!

کلاس را یدک میکشیدم خیلی فجیع بود. استاد فوق العاده جدی و بداخلاق بود

و چندان نمیشد طرفش رفت. یک جمله پایان برگه نوشتم:

 

«جناب استاد حضور در کلاس شما در این ترم برایم بسیار مغتنم و مفید بود.

اگر ترم بعد با ما درس برمیدارید که هیچ، اگرنه بدون تعارف دوست دارم این

درس را پاس نکنم تا ترم بعد هم استادم شما باشید.»

 

17! خدایا سه تا نقطه 


ارسال شده در تاریخ : 30 آذر 1391برچسب:, :: 1:23 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

 

 

ای اتصال نوری ما تا خدا حسین
بی تو نبود خلقت ما کیمیا حسین
روشن تر از درخشش خورشید مشرقین
در جان ماست نور جمال شما حسین


فرا رسیدن ایام عزاداری سیدالشهدا تسلیت باد


ارسال شده در تاریخ : 30 آذر 1391برچسب:, :: 1:23 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

 

روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت
که ناآگاهانه به زنی تنه زد ..
زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد ..
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد
تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت :
مادمازل من لئون تولستوی هستم ..
زن که بسیار شرمگین شده بود، عذر خواهی کرد و گفت :
چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟!
تولستوی در جواب گفت:
✚ شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید!!


ارسال شده در تاریخ : 30 آذر 1391برچسب:, :: 1:23 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

فقر چیست؟
میخوام بگویم فقر چیست،
فقر چیزی است که همه جا سر می کشد،
فقر،گرسنگی نیست،عریانی هم نیست،
فقر چیزی را" نداشتن" است،ولی آن چیز پول نیست،طلا و غذا نیست،
فقر همان گرد وخاکی است که بر کتابهای فروش نرفته ی یک کتابفروشی می نشیند،
فقر ،تیغه های برنده ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خورد میکند،
فقر ،کتیبه سه هزار ساله ی است که روی آن یادگاری نوشته اند،
فقر ،پوست موزی است که از پنجره یک ماشین به خیابان انداخته می شود،
فقر همه جا سر میکشد،
فقر ،شب را "بی غذا" سر کردن نیست،
فقر،روز را "بی اندیشه"سر کردن است

نوشته خط میخی مربوط به حدود دوهزار وپانصد سال قبل در شهر سنگ  ایذه

 

ارسال شده در تاریخ : 30 آذر 1391برچسب:, :: 1:23 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

گاهی نوشیدن قطره آبی هم باید بال ها زد ! (عکس) www.taknaz.ir


ارسال شده در تاریخ : 30 آذر 1391برچسب:, :: 1:23 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

../upload/72/0.990213001352730004_taknaz_ir.gif

ارسال شده در تاریخ : 30 آذر 1391برچسب:, :: 1:23 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

 با سلام و صلوات به روح تمام مسافرین عزیز

و با درود به وزیر محترم راه و ترابری

ورود شما را به پرواز لایتناهی هواپیمای جمهوری اسلامی ایران خوشامد می گوییم

خداوندا مشیت خودت را در رسیدن و لقاء به خود برما قراردادی و سرعت آن فزون كن

مقصد ما به احتمال 99% بهشت موعود و احتمالأ 1% مقصدی كه بر روی بلیط درج شده می باشد.

خلبان پرواز مرحوم شهید كاپیتان بهشت زاده و گروه پروازی بد اخلاق؛ سفری خوش برای شما آرزمند است.

لطفأ به علامت نكشیدن سیگار اصلأ توجه ننموده و آخرین سیگار زندگیتان را به خوشی دود نمایید.

بستن كمربندها اصلأ ضرورتی ندارد و كاملأ بدرد نخور است.

در صورت بروز اشكال در سیستم هوای كابین ماسكهایی از بالای سر شما آوزیزان خواهد شد كه شما قبل از آن رایحه خوش ملایك را احساس خواهید كرد.

این هواپیما مربوط به هزاره دوم میلادی بوده و دارای دو درب اضطراری در جلو، دو در كنارین و یك درب عقب می باشد كه چندین سال است اهرم های آن كار نمی كند.

ارتفاع پرواز به احتمال قریب به یقین تا آسمان هفتم بوده و هوای بهشت بسیار عالی است.

سفر خوشی را برای شما آرزومندیم

از اون جاییكه هیچ خارجی احمقی وجود ندارد كه من لازم باشد یه بار دیگر به انگلیسی بلغور كنم، سرتونو درد نمی آورم.

مرگ راحتی داشته باشید.



ارسال شده در تاریخ : 30 آذر 1391برچسب:, :: 1:23 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

۱) شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد. زنگ را زدند بیدار شد و با عجله دو مسئله را که روی تخته سیاه نوشته شده بود یادداشت کرد و با این «باور» که استاد آنرا به عنوان تکلیف منزل داده است به منزل برد و تمام آنروز و آن شب برای حل کردن آنها فکر کرد. هیچیک را نتوانست حل کند. اما طی هفته دست از کوشش برنداشت. سرانجام یکی از آنها را حل و به کلاس آورد. استاد به کلی مبهوت شد زیرا آندو را به عنوان دو نمونه ازمسایل غیر قابل حل ریاضی داده بود

 
۲)در یک باشگاه بدنسازی پس از اضافه کردن ۵ کیلوگرم به رکورد قبلی ورزشکاری از وی خواستند که رکورد جدیدی برای خود ثبت کند. اما او موفق به این کار نشد. پس از او خواستند وزنه ای که ۵ کیلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان کند. این دفعه او براحتی وزنه را بلند کرد. این مسئله برای ورزشکار جوان و دوستانش امری کاملا طبیعی به نظر می رسید اما برای طراحان این آزمایش جالب و هیجان انگیز بود. چرا که آنها اطلاعات غلط به وزنه بردار داده بودند. او در مرحله اول از عهده بلند کردن وزنه ای برنیامده بود که در واقع ۵ کیلوگرم از رکوردش کمتر بود و در حرکت دوم ناخودآگاه موفق به بهبود رکوردش به میزان ۵ کیلوگرم شده بود. او در حالی و با این «باور» وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام آن می دانست
 
 
نتیجه : .
هر فردی خود را ارزیابی میکند و این برآورد مشخص خواهد ساخت که او چه خواهد شد. شما نمی توانید بیش از آن چیزی بشوید که باور دارید«هستید». اما بیش از آنچه باور دارید«می توانید» انجام دهید

ارسال شده در تاریخ : 30 آذر 1391برچسب:, :: 1:23 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

چقدر احمقانه است از یک قهوه ی تلخ انتظار فال شیرین داشتن … .

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:"رضارشيدkurdland", :: 1:20 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

اطراف ما پر از دست هایی است که خسته نمی شوند از نگــه داشتن نقاب ها … .

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:"رضارشيدkurdland", :: 1:17 :: توسط : "رضاسيدرشيد"


   ما معتقدیم که هر معتاد ،

      انسانیست اسیر در دام اعتیاد

        بیائید کرامت انسانی او را پاس بداریم...


ارسال شده در تاریخ : 25 آذر 1391برچسب:, :: 3:41 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

روش درمان مرکز اقامتی  ایران پاک



ارسال شده در تاریخ : 25 آذر 1391برچسب:, :: 3:41 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

اعتیاد

با هر نامی،با هر شکلی،در هر جای وبه دست هرکسی عرضه می شود.

هوشیار باشیم


ارسال شده در تاریخ : 25 آذر 1391برچسب:, :: 3:41 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

انواع مواد و عوارض مصرف آنان


ارسال شده در تاریخ : 25 آذر 1391برچسب:, :: 3:41 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

شنبه 18 شهریور1391 ساعت: 23:27 توسط:آوا
سلام. خیلی ممنونم که وقت می ذارید و سوالها را جواب می دید. نمی دونم برای مبتدی ها هم وقت می ذارین یا نه. به هر حال من سوالم رو می پرسم و اگر اینجوری تشخیص دادین که قابلیت درج در وبلاگ به عنوان پست رو نداره ممنون میشم اگر برام ایمیلش کنین.
در c# اگر یه texteBox داشته باشم و بخوام بعد از یک بار نوشتن تو اون و زدن کلید اینتر مقدار بعدی رو بنویسم کدش چطوری می شه؟

پاسخ:

در  رویداد Enter برای texteBoxبنویسید کگه اول ذخیره کند بعد مقدار Text اون را خالی کنید.




ارسال شده در تاریخ : 24 آذر 1391برچسب:, :: 6:41 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

یکشنبه 19 شهریور1391 ساعت: 12:39 توسط:کیان
سلام
میشه در مورد سوالی که دوستمون کرده بود و اون را با استفاده از linq توضیح داده بودی ، بدون استفاده از linq هم بگی.



پاسخ :


کدوم را میگید در نظرات همان پست کامنت خود را بزارید.



ارسال شده در تاریخ : 24 آذر 1391برچسب:, :: 6:41 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

سه شنبه 7 شهریور1391 ساعت: 20:10 توسط:CoolActive
سلام.من یه تازه کارم و دارم یه برنامهc++ با MFC تو محیط ویژوال استودیو می نویسم.می خواستم ID کنترل هام(کنترل ادیت و... )را عوض کنم.این کار را هم کردم.اما error میده و برنامه به درستی کامپایل نمیشه.لطفا زود کمکم کنید.ممنون

پاسخ :

دوست عزیز با عرض شرمندگی من این موضوع را کار نکردم..


از دوستان اگر کسی بلده جوابش را در همین قسمت در قسمت نظرات بنویسه !!!





ارسال شده در تاریخ : 24 آذر 1391برچسب:, :: 6:41 :: توسط : "رضاسيدرشيد"


شنبه 25 شهریور1391 ساعت: 12:30 توسط:کیان
با سلام
چطور میشه اطلاعات دو ستون از یک دیتابیس را در یک کمبوباکس نشون داد؟
2- میخام با فوکوس شدن یک cell در دیتاگریدویو محتویات اون ردیف در چند تکس باکس نشون داده بشه
با تشکر

جواب سوال اول:

براحتی با یک foreach میتوانید یکی یکی در کمبو اد کنید.

جواب سوال دوم

کد های خود را در رویداد زیر بنویسید:

 protected void GridView1_SelectedIndexChanged(object sender, EventArgs e)
    {

    }


ارسال شده در تاریخ : 24 آذر 1391برچسب:, :: 6:41 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

شنبه 15 مهر1391 ساعت: 15:12 توسط:امیری
باسلام و تشکر فراوان.من یک بانک اطلاعاتی اس کیو ال را در سرور اکسپلورر آورده ام.ولی متصل نمیشود.آیا این رشته ی اتصالم درست است؟
@"Data Source=.SQLEXPRESS;AttachDbFilename=C:Program FilesMicrosoft SQL ServerMSSQL10_50.AMIRYMSSQLDATAuni1.sdf;Integrated Security=True; User Instance=True


کانکشن استرینگ درست :


 connectionString="Data Source=.SQLEXPRESS;Initial Catalog=uni1;Integrated Security=True"
            providerName="System.Data.SqlClient"


ارسال شده در تاریخ : 24 آذر 1391برچسب:, :: 6:41 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

شنبه 15 مهر1391 ساعت: 21:13 توسط:زینب
باعرض سلام وتقدیروتشکرفراوان بابت کار عالی تون
خسته نباشید
درASP هنگامی که ازکنترل upload file استفاده می کنیم چگونه می توان وقتی روی دکمه ی Brows کلیک می کنیم وعکس انتخاب می کنیم همان موقع عکس انتخاب شده را در یک image به ما نشان دهد؟؟؟؟




پاسخ :


protected void FileUpload1_DataBinding(object sender, EventArgs e)
    {
        Image1.ImageUrl = Path.GetExtension(FileUpload1.FileName).ToString();
    }



ارسال شده در تاریخ : 24 آذر 1391برچسب:, :: 6:41 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

مایکروسافت آفیس شیرپوینت 2010 نرم افزار جدیدی از مایکروسافت است . این برنامه  موجب می شود انجام کار توسط چند کاربربه آسانی صورت گیرد.با استفاده از این برنامه، شما می توانید وب سایت ها بر روی سیستم خود نصب و اطلاعات و داده ها را با دیگران به اشتراک بگذارید.این برنامه (نرم افزار ) امکان آزادی عمل بر مدیریت اسناد شما را از آغاز تا پایان را به شما میدهد ، همچنین انتشار گزارش ها و ارائه راهکار را برای سایر کاربران ممکن می سازد،این برنامه قابلیت های زیادی دارد. این قابلیت ها به همراه هم در نرم افزار فوق بمنظور کمک برای تسریع  در کسب و کار براساس تغییرات جدید و نیازمندی های شما عمل می نماید. با استفاده از این برنامه،شما  می توانید ایده ها و تخصص خود را با ایجاد راه حل های سفارشی برای نیازهای خاص  به اشتراک بگذارید و همچنین این نفع را از جهت حقوقی برای شما دارد که اطلاعات  تجارت شما برای اتخاذ تصمیم بهتربه اشتراک بگذارید.این نرم افزار همچنین  برای کاهش هزینه نگهداری همچنین هزینه های آموزشی و برای صرفه جویی در زمان در کسب و کار به شما کمک می کند.

در اینجا برخی از ویژگی های مایکروسافت آفیس شیرپوینت  2010​ را معرفی میکنیم :

مایکروسافت آفیس شیرپوینت2010_محتوا

مایکروسافت آفیس شیرپوینت 2010 _سایت ها

مایکروسافت آفیس شیرپوینت 2010 _جستجو

 

مایکروسافت افیس شیرپوینت 2010 – محتوا

 یکی از مهم ترین ویژگی های در مایکروسافت آفیس شیرپوینت 2010  محتوا می باشد.این امر باعث می شود مدیریت محتوای سازمانی Enterprise Content Management یا به اختصار  (ECM) برای هر کاربری به سهولت صورت پذیرد.این ترکیب مدیریت محتوای سنتی،جستجوی قدرتمند و همچنین قابلیت های اجتماعی و طبیعی را برای مدیریت آن استفاده می کند. دیگر ویژگی های آن شامل "مدیران پشت صفحه نمایش" می باشد ، که شما با آن میتوانید به سرعت سیاست های انطباق را راه اندازی کنید. این ویژگی ها وجه مشترکی است که امکان کار با مایکروسافت آفیس 2010 را به شما میدهد و در نتیجه اطلاعات به نحو مناسبی مدیریت می شود. این اطلاعات بگونه ای طراحی شده که امکان استفاده آسان ، یافتن و به اشتراک گذاشتن با دیگران را را مقدور می سازد. در عین حال مدیریت سوابق ، محتوای سایت و رسانه ای پر بار را در مکانی واحد بمنظور کاهش هزینه ها فراهم می نماید.

مایکروسافت افیس شیرپوینت 2010 – سایت ها

یکی دیگر از ویژگی های مایکروسافت آفیس شیرپوینت 2010 ، گنجاندن سایت های شیرپوینت می باشد. این ویژگی تمام نیازه های تجاری کاربران از سایت های شیرپوینت را فراهم می آورد. ویژگی مطرح شده بهمراه مجموعه ای کامل از ابزارهاست که شما می توانید از آنها بمنظور ایجاد هر نوع سایتی که میخواهید استفاده کنید و همچنین زیرساخت های مجزایی که شما را قادر می سازد به سهولت مدیریت سایت را بدست بگیرید. با این ویژگی ، برای کاربران این امکان بوجود می آید اطلاعات را با دیگرانی که از یکی از سیستم های مشابه استفاده می کنند به اشتراک گذاشته یا منتشر نمایند. این خصوصیت این امکان را به شما می دهد هر مضمونی که کاربران به آن نیاز داشته باشند و نحوه بکارگیری در جهت خواسته های نان برایشان فراهم نمایید. همچنین است که به شما تجربه ای ارزنده درخصوص وب سفارشی به شما میدهد.
 
مایکروسافت افیس شیرپوینت 2010 – جستجو
 
 
مایکروسافت آفیس شیرپوینت 2010- جستجو، یکی دیگر از ویژگی های مفید نرم افزار مایکروسافت آفیس شیرپوینت 2010 می باشد که بمنظور جستجوی آسان برای نیازمندی های تجاری شما ایجاد شده است. قابلیت مزبور این امکان را به شما می دهد تا دریافتن اطلاعاتی که شما در انجام وظیفه خود به آن نیاز دارید از آن بهره ببرید. ویژگی مطروحه  امکان اِعمال جستجوهای متفاوت نظیر ، جستجوی اشخاص، جستجوی داخل شبکه و اقدامات بعنوان خطی مشئ بمنظور توسعه برنامه های کاربردی جستجو را فراهم کرده است. تمامی این جستجوها در یک زیرساخت مجزا و مقرون بصرفه انجام شده است. علائم  دیداری شامل ویژگی هایست که به شما در یافتن اطلاعات بطور سریع و مطابقت آن با نیازهای جستجو شده توسط کاربران را مقدور می سازد. و همچنین امکان ارزیابی واژگان خود، ارتباط کلامی را فراهم و می توانید اطلاعات خاص هر کاربر بمنظور اعلام یک تجربه خوب جستجو مورد استفاده قرار دهید.
 

برای ثبت نام دوره

 Microsoft SharePoint 2010 ,Development

و Microsoft SharePoint 2010 ,Administrator

میتوانید با شماره 09133522892 تماس حاصل نمایید.

هزینه دوره 340 هزار تومان برای 40 ساعت می باشد که در صورت تماس با شماره ذکر شده شامل 5 درصد تخفیفی میشود.

طول دوره تقریبا 3 ماه است که برای تسویه میتوانید تا آخر دوره انجام شود و لازم نیست نقدا پرداخت شود.


 


ارسال شده در تاریخ : 24 آذر 1391برچسب:, :: 6:41 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

با پیشرفت تکنولوژی های تحت وب و نیاز سازمانها و شرکت های دولتی و خصوصی به توسعه عملکردها و فعالیت های درون سازمانی به خارج سازمان و فراهم کردن راهکاری ساده و انعطاف پذیر جهت مدیریت منابع انسانی، اسناد، مدارک، فایلها و به اشتراک گذاری آنها توسط پرسنل و مدیریت و همچنین ایجاد وب سایت های شخصی و وبلاگ های اطلاعاتی برای تبادل اطلاعات درون سازمان با محیط خارج، نیاز به ابزاری کارآمد، جامع و توسعه پذیر جهت تأمین اهداف فوق برای یک سازمان را قوت بخشید.

ابزاری که علاوه بر فاکتور های فوق باید توانایی آرشیو سازی اطلاعات، جستجوی سریع در اطلاعات، ارائه محیط های یکپارچه تحت وب و اینترانت، توانایی پیاده سازی سیستم های مدیریت اطلاعات، مدیریت پروژه، مدیریت آموزش را داشته و همچنین توانایی ثبت تاریخ ایجاد و تغییرات اسناد و اطلاعات، ایجاد دسترسی ها و امنیت برای کاربران، مدیریت و... را نیز داشته باشد. این ابزار را می توان با توجه به موارد فوق به صورت یک سیستم مدیریت محتوا تولید نمود. اما اینکه بتوان از ابتدا محصولی جامع، کامل و از همه مهمتر Integrate شده ایجاد نمود، کاری زمان بر و هزینه بر خواهد بود.

تمام نیازهای فوق و صدها نیاز سازمانی و مدیریتی دیگر، مایکروسافت را بر آن داشت تا محصولی کامل، جامع، Integrate در تمامی بخشها و یکپارچه با محصولات آفیس از جمله : Word, Excel, Outlook, Infopath و ... و همچنین متفاوت با سایر محصولات متفرقه موجود در بازار نرم افزاری تولید و روانه بازار نماید.

نام این محصول Microsoft Office SharePoint Server 2007 می باشد که پلت فرم این محصول و قابلیتهای اصلی آن در شکل زیر مشخص شده است:

  استفاده از این محصول متمایز و دارای قابلیت های استثنایی در سازمان ها و ارگان های تحت مدیریت شما، می تواند شما را از لحاظ اتوماسیون سازی سیستم داخلی و مدیریت سیستماتیک درون سازمانی، نسبت به سایر سازمانها و شرکتها متمایز نماید.

شیرپوینت در درون خود قابلیت ایجاد و توسعه web part ها، business Intelligence ها، جریان های کاری یا workflow ها و همچنین پروسه های تجاری را دارا می باشد. این توسعه پذیری ها براساس نیازهای درونی سازمان و افزایش توانمندی های سیستم صورت می گیرد.

image

 

همانطور که در شکل فوق مشاهده می کنید، شیرپوینت قابلیت توسعه و سفارشی سازی توسط افراد با نقشهای مختلف را دارا می باشد. شما به عنوان یک کاربر عادی می توانید سایتهای آماده و با امکانات بالا را به سرعت ایجاد کنید و یا به عنوان یک طراح و دیزاینر به طراحی فرمهای InfoPath و صفحات وب ASP.NET توسط ابزار SharePoint Designer 2007 بپردازید! و یا اگر برنامه نویس حرفه ای هستید، می توانید توسط ابزار های Visual Studio 2005,2008 به توسعه و سفارشی سازی شیرپوینت بپردازید! موارد فوق بخشی از تواناییهای این محصول استراتژیک و قدرتمند مایکروسافت می باشد.. محصولی که 5 سایت از 10 سایت برتر اینترانت سال 2009 توسط آن پیاده سازی شده و کاربرانی بین 3000 تا 40000 نفر را به راحتی و بدون کوچکترین مشکلی مدیریت می نماید!

ارسال شده در تاریخ : 24 آذر 1391برچسب:, :: 6:41 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

چهارشنبه 26 مهر1391 ساعت: 18:53 توسط:فاطمه
با سلام.من دانشجوی ترم 3نرم افزارم ولی برنامه سی شارپو بلد نیستم میشه تو حل سوالات کمکم کنید؟
1-برنامه ای ککه دو تا عدد از ورودی گرفته و چهار عمل اصلی رو روی اونها انجام بده؟
2- برنامه ای که دو مقدار از ورودی گرفته در دو متغییر ذخیره کند و محتوای این دو متغییر رو جابه جا کند؟
با تشکر.


1- ابتدا دو عدد را از تدو تکس باکس از وردی میگیرید و داخل دو متغییر از نوع رشته ذخیره میکنید

و بعد تبدیل به عدد میکنید و با توابع ریاضی بر روی آنها عملیات ریاضی انجام داده و داخل لیبل چاپ میکنید.

2- ابتدا دو عدد را از تدو تکس باکس از وردی میگیرید و داخل دو متغییر از نوع رشته ذخیره میکنید

و بعد مقدار متغییر ها را بصورت عکس در تکس باکس قرار میدهید.



ارسال شده در تاریخ : 24 آذر 1391برچسب:, :: 6:41 :: توسط : "رضاسيدرشيد"


سه شنبه 9 آبان1391 ساعت: 17:26 توسط:احمد یوسفی
با سلام
من یک برنامه با سی شارپ نوشته ام( در ویندوز ایکس پی ) حال وقتی می خواهم در ویندوز سون آن را اجرا کنم ، اجرا نمی شود در ضمن تمام پیش نیازها را هم رعایت کرده ام ممنون می شود اگه کمکم کنید

سلام ویندوز 7 شما 64 بیتی است که باید با 64 کامپایل کنید!

ارسال شده در تاریخ : 24 آذر 1391برچسب:, :: 6:41 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

رخصت

قبل از هر چیز از تمامی دوستانی که مرا تنها نگذاشتند و با نظراتشون ابراز محبت کردند و تولد نا مبارک من رو تبریک گفتند از صمیم قلب تشکر میکنم خصوصا بچه های خوب محشر که روز تولدم رو در غیابم جشن گرفتند و دوستان عزیزم در بلاگفا که با نظراتشون من رو قابل دونستند ... متقابلا من هم تولد همه همشهریوری های عزیز رو تبریک میگم از جمله سرکار خانم آذر میم ... شیدا ملحدی و سایر بزرگواران

و اینکه دوستان و سروران سوال میکردند این مدت کجا بودم  عرض میکنم باز هم این مشکل همیشگی و بستری و درد و بقیه قضایا که نمیخوام یادآور بشم و هم شما عزیزان و خودم رو عذاب بدم ... بماند ... 

واما حرف دل این پست در چند جمله :

تمام زندگيم را دلتنگي پر  كرده است و این دلتنگي عميق ترين دردها و رنجهاي عالم را در رگهايم جاري ... درد هايي که کابوس شبها و حقيقت روزهايم شد و درحسرتي عميق به قلبم آويخت و پوست تن کودک دلم را با تاولهاي دردناک داغ غم پوشاند . 

چقدر دلم هوای شمال کرده ... زیر بارون قدم زدن در کنار ساحل و گوش دادن به ترانه بزن بارون بزن خیسم کن ... آبم کن ... ترم کن ... چه آسونهایی که آرزوی من شده  ..!!

بقول مجید(بهروز وثوقی) تو فیلم سوته دلان : یکی نیست دستم رو بگیره بگه چتـــــــــــــــــــــــــــه ...؟؟؟ببره امامزاده داود حالم رو خوب کنه .............

واي هشداركه شب بيداراست... پشت هرپنجره...هردر...هربام

پشت هرپرده...هرآينه پاك... زيرهرپله وهرسقف...پشت هر بوته پير

نيز در پشت نقاب هر دوست

آه باوركن...درپس ني ني چشم من...ودرعقربه ساعت تو...شب كمين كرده وبيدارنشسته است براه... نهان

هشدار كه شب بيدار است...نيز هشيار ترين هشيار است

درپنـاه مهــر



ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 5:42 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

رخصت

شمایی ;که به دیگران دروغگو خطاب میکنید یکی نیست بهتون بگه آخه عزیز من تو خودت چقدر راست گفتی تاحالا (یه سوزن بخودت زدی تا حالا که میخوای میخ طویله بجای جوالدوز بزنی بمن یا دیگران و  بمردم ..نه جون من زدی !! ؟؟


آه اي همه آرزوهاي من ... اينک بنگريد

 اي که همه سرابيد وخراب

اينک بنگريد ... که نمي شکنم

 مي ايستم ... پايدار ... استوار

تافرودآرندخنجرفريب خويش

آنانکه دوستند...آنانکه يارميداند خودرادر خيال

آري آري فرود آريد خنجر نامردمي وکين خويش ... بر پشت باورساده من

و باز هم بنگريد که من زپاي نمي افتم

 نمي شکنم ... مي ايستم ... بنگريد


از اونا که بعدا مینویسند : اخرش هم یکی پیدا نشد دست مارو بگیره بگه .. چتــــــــــه ... ببره امامزاده داود حالمون خوب بشه

اینم از حال و روز ما چه چیزا میگیم این روزا که بد هوای رفتن دارم .. سخت

دو روز بعد نوشت : آی ... کسی نفهمید من چی میگم ؟ متوجه نشدین گویا ...  نمی نویسم تا از قلمم تعریف کنید و شعرهام رو براش به به وچه چه راه بندازید یا برام آرزو کنید که فلان بشم و بهمان و و و .. کسی انگار حرف منو انگار نمی فهمه یا شایدم  ...

شعر من باصدای خود خودم 

http://s1.picofile.com/file/6365762572/HE58301.mp3.html

و اینجا http://s1.picofile.com/file/6329896376/HE58401.mp3.html


در پناه مهر


ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 5:42 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

رخصت

روزگار بدی برای خانمها و زنهاست ...



ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 5:42 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

رخصت

نمی دونم امشب تا کی می خواهد طول بکشه
اما من تحمل می کنم.میدونم که با هر قطره اشکم شاید کمی از دردهایم کم و باورهایم بیشتر بشند...چقدر دلم میخواد اشک بریزماما خودداری میکنم،هرچند سخت 
ایکاش کسی بود تا بگوید از صمیم قلب دوستت دارم و برای نبودنها و یا نتوانستنها مواخذه نکند ایکاش کسی بود... بی دریغ بود در محبت و ...
شاید رفتم ... یعنی میخوام که برم ، برم و در سکوت و دل شکسته ام یک زندگی بی دلیل رو شروع کنم.میخوام برم و با همه گذشته ام که اتفاق افتاد وداع کنم و در فراموشی غریقی باشم بی نجات تا کم کمک بتونم  باور کنم چیزای خوب دست نیافتنی هستند.
 
اگر نبودم بر من بخشایید تندیهایم را که هرگز از روی عمد نبوده و ...
کاش امروز روز خداحافظی بود و میگفتم : خداحافظ  لحظه های زندگی 

نوبت من كه ميرسه ابريشم آتيش ميگيره ... ستاره وارونه ميشه فواره بازيش ميگيره

نوبت من كه ميرسه تنهائيم نوبتيه ... ساده شدن بيخوديه عاشقي بي حرمتيه

ساعت تابوت منه وقتي كه ضربه ميزنه ... ساعت گل چنده مگه كه وقت پرپر شدنه

پيله خوشحالي من ويرون هر بي سروپا ... خنده ام باز سياه ميشه از سايه گلايه ها

سكوتم رومي شكنم بضرب سازي خوش صدا...سهمم رومن پس ميگيرم همين روزا

درپناه مهر


ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 5:42 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

رخصت

پیشا پیش نوروز ۲۵۷۱ایرانی....۷۰۳۴آریایی ...۳۷۵۰ زرتشتی .... و۱۳۹۱ خورشیدی

را بتمام دوستان شاد باش گویم

دعای تحویل سال پارسی :

گشت گرداگرد مهر تابناک ، ایران زمین      روز نو آمد و شد شادی برون زندر کمین 

ای تو یزدان ، ای توگرداننده مهر و سپهر      برترینش کن برایم این زمان و این زمین

31067817120717216526.jpg

طنز عیدانه 

در هنگام ورود میهمان نگران نباشید. خونسردی خود را حفظ کنید. اتفاق خاصی نیفتاده است!! این شتری است که گهگاه به هر خانه ای ممکن است سر بزند!! …

 در مرحله اول شرمنده  کردن میهمان یا ایجاد این حس در آن ها که گویا بد موقع مزاحم شده اند می تواند بسیار مفید باشد .مثلا بگوییم : اع اتفاقا” پیش پای شما ما هم می خواستیم بریم بیرون فلان جا !! ولی اشکالی نداره حالا بعدا” میریم!! حالا بفرمایین توو!! دم در بده!

می توانیم به بهانه ی این که قراراست به زودی میهمانی برایمان بیاید که بسیار رودر بایستی داریم باهاش و این که خانه کثیف است ، جارو برقی را روشن نموده و بیفتیم به جون منزل!

نکته مهم آن است بیشتر نیروی خود را در جاهایی متمرکز کنیم که میهمان ها نشسته اند! (جارو کردن زیر میهمان ها فراموش نشود!!)

قرار دادن پسته و فندق های در بسته در آجیل به میزان قابل توجهی از خسارت وارده به صاحب خانه کم خواهد نمود.در صورت اعتراض نمودن میهمان ها که چرا این پسته ها همه در بسته اند می توانیم بگویم : هشت به بعد باز می کنند!!!

با توجه با این که خیار میوه ای ست خوش خوراک سعی کنیدعمدا فراموش کنید نمک بیارید!

داشتن بچه هایی چموش و سر تق !! که از سرو کول میهمان ها بالا بروند تا حدود زیادی از استقامت و مقاومت میهمان ها کم خواهد نمود.(درصورت نداشتن فرزند میتوانید از بچه های همسایگان بصورت قرضی کمک بگیرید)

سعی کنید در مقابل میهمان ها اوج بهداشت را رعایت کنید تا از بودن در منزل شما نهایت لذت را ببرند.

اوج بهداشت:

آروغ زدن با صدای بلند!

داخل بردن دست به درون بینی تا حد امکان ! (سعی کنید انگشت در داخل بینی چرخش داشته باشد!)

پاک کردن مواد زائد بینی با آستین !

کردن دست درون دهان به منظور خارج کردن مواد زائد دهان و دندان! تا عمق مری و نای !!

در صورتی که این اقدامات را انجام دادید و میهمان ها از روو نرفتند و برای شام یا نهار ماندند دیگر نه از دست من و نه از دست شما هیچ کاری ساخته نیست.پا شید دست کنید تو جیب مبارک و از بیرون سفارش غذا بدهید!!

درپناه مهر

 


ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 5:42 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

رخصت

شاد بودم خوش حتی یک پست فان نوشته بودم تا به روز کنم ... ولی این روزها که عزیزی را از دست میدهم حال و هوای غرییی دارم بیاد شازده کوچولو و اهلی کردن روباه و گفتگوی بین اونها می افتم که هر بار میخونم دلم میخواد زار بزنم و میزنم آنقدر که یادم میرود کسی وقت برای اهلی کردن ندارد ...اگر هم دارد مسئولیتش در قبال اویی که اهلی کرده یادش میرود و مات و مبهوت محو میشوم در دود سیگارهای پیاپی و اشکهای ماسیده بر پنهای صورت ... فرازهایی از این اهلی شدن را برایتان در زیرمینویسم (لطفا به قسمتهای سبز رنگ با تانی توجه کنید):

 - بیا من بازی کن. نمی‌دانی چه قدر دلم گرفته

- نمیتوانم باتو بازی کنم. هنوز اهلیم نکرده‌اند آخر.

 -اهلی کردن یعنی چه؟

 - یک چیزی است که پاک فراموش شده.  معنیش ایجاد علاقه کردن است.

- ایجاد علاقه کردن؟

- معلوم است. تو الان واسه من یک پسر بچه‌ای مثل صد هزار پسر بچه‌ دیگر. نه من هیچ احتیاجی به تو دارم نه تو هیچ احتیاجی به من. من هم واسه تو یک روباهم مثل صد هزار روباه دیگر. اما اگر منو اهلی کردی هر دوتامان به هم احتیاج پیدا می‌کنیم. تو واسه من میان همه‌ عالم موجود یگانه‌ای می‌شوی من برای تو.

 همیشه‌ی خدا یک پای بساط لنگ است! زندگی یک‌نواختی دارم. من مرغ‌ها را شکار می‌کنم آدم‌ها مرا. همه‌ مرغ‌ها عین همند همه‌ی آدم‌ها هم عین همند. این وضع یک خرده خلقم را تنگ می‌کند. اما اگر تو منو اهلی کنی انگار که زندگیم را چراغان کرده باشی. آن وقت صدای پایی را می‌شناسم که باهر صدای پای دیگر فرق می‌کند: صدای پای دیگران مرا وادار می‌کند تو هفت تا سوراخ قایم بشوم اما صدای پای تو مثل نغمه‌ای مرا از سوراخم می‌کشد بیرون. تازه، نگاه کن آنجا آن گندم‌زار را می‌بینی؟ برای من که نان بخور نیستم گندم چیز بی‌فایده‌ای است. پس گندم‌زار هم مرا به یاد چیزی نمی‌اندازد. اسباب تاسف است. اما تو موهات رنگ طلا است. پس وقتی اهلیم کردی محشر می‌شود! گندم که طلایی رنگ است مرا به یاد تو می‌اندازد و صدای باد را هم که تو گندم‌زار می‌پیچد دوست خواهم داشت..: اگر دلت می‌خواهد منو اهلی کن!

- دلم که خیلی می‌خواهد، اما وقتِ چندانی ندارم. باید بروم دوستانی پیدا کنم و از کلی چیزها سر در آرم.

- آدم فقط از چیزهایی که اهلی کند می‌تواند سر در آرد. انسان‌ها دیگر برای سر در آوردن از چیزها وقت ندارند. همه چیز را همین جور حاضر آماده از دکان‌ها می‌خرند. اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند آدم‌ها مانده‌اند بی‌دوست... تو اگر دوست می‌خواهی خب منو اهلی کن!

فردای آن روز دوباره شازده کوچولو آمد.

-  کاش سر همان ساعت دیروز آمده بودی. اگر مثلا سر ساعت چهار بعد از ظهر بیایی من از ساعت سه تو دلم قند آب می‌شود و هر چه ساعت جلوتر برود بیش‌تر احساس شادی و خوشبختی می‌کنم. ساعت چهار که شد دلم بنا می‌کند شور زدن و نگران شدن. آن وقت است که قدرِ خوشبختی را می‌فهمم! اما اگر تو وقت و بی وقت بیایی من از کجا بدانم چه ساعتی باید دلم را برای دیدارت آماده کنم؟... هر چیزی برای خودش قاعده‌ای دارد.

به این ترتیب شازده کوچولو روباه را اهلی کرد.

لحظه‌ی جدایی که نزدیک شد روباه گفت: -آخ! نمی‌توانم جلو اشکم را بگیرم.

- تقصیر خودت است. من که بدت را نمی‌خواستم، خودت خواستی اهلیت کنم.

-  همینطور است.

- آخر اشکت دارد سرازیر می‌شود!


- همینطور است.


 - پس این ماجرا فایده‌ای به حال تو نداشته.

 - چرا داشته، واسه خاطرِ رنگ گندم.

- خدانگهدار!

- خدانگهدار!

...................................................................

کاش کسی هم مرا اهلی میکرد و چقدر دلم برای اهلی شدن تنگ شده است

 چقدر گم شده ام میان این دشت پر از انهایی که یادشان میرود اهلی کردن چقدر خوبست ..

این هم شعر جدید من:

بازهم خواب ديدم

          وه چه روياي شيريني است

خواب ترا ديدن

خواب ترا ديدن

خواب ترا ديدن

خواب چشمان ترا ديدن

ايكاش هميشه شب بود

ومن غرق روياي چشمان تو ميشدم

غرق خواب زيباي تو ميشدم

بازهم شيداي تو ميشدم

 

درپناه مهر


ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 5:42 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

رخصت 

چند روزی است بد رقم خرابم ... هرچه از دست این دکـتــــرجون دررفتم تا گیر نده و خفت نکنه و نخوابونه مون تو بیمارستان الان نتیجه اش زده بالا... شکوفا شده .. هههه .. خب ما فردا میریم ببینم تموم میشه یا نه خسته شدم شما هم دعا کنید از این درد و ووو رها بشم .. اگر به کسی بدی کردم حقش بوده .. اگر هم خوبی و لطف کردم از آقایی و بزگواریم بوده .. ههههه 

به کسی زنگ نزدم برای کسی اف نذاشتم تا بیهوده  درگیر من نباشند خوش باشید و در خوشی هاتون از من یاد کنید....این خواهرزاده امون هم مث جن بو نداده واساده بالا سرمن گوششیش رو میخواد

فدااااااااااااااااااااا

خدایا .... 

خیلی ها دلمو شکستن ؛
شب بیا باهم بریم سراغشون .... من نشونت میدم ؛
تو ببخششون ...

کمک کن منم این روزای آخرببخشمشون

درپناه مهر



ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 5:42 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

رخصت

خب به میمنت و مبارکی این بارم عزرائیل رو از رو بردیم و پیچوندیمش تا بعد شاید نوبت اون شدنسخه مارو بپیچه و راحت شیم از این همه تکرار و  و  و ...

از همه شمادوستان ممنونم تنهام نذاشتن وتشکرمخصوص از دوستی که منومورد لطف قرار دادن و هر چی دلشون خواست تو قسمت نظرات بارمون کردن و قبولمون نداشتن (انگار میخوایم بریم لشکرکشی که منوقبول ندارن  والااااه...هههههه .. خب منم شمارو قبول ندارم ...(نظر ایشان در ادامه مطلب) اگه راست میگفتی وادعایی که کردی درسته یه آدرس لااقل میذاشتی ) ازت گذشتم .. میدونی چرا؟ چون.. 

گذشت خصلت مردانست   

اگــه مــَردی...مَــــــــرد بمـــون...اگــه نیستــــــی ...نـامــــَردی نکن

اگـــه تنهایـی ... تنــــــها بمـــــون ... اگـــه نیستـــــی ... تنــهاش نـــذار 

اگــه نجیبــی ... نـجــــابـت کُــــن ... اگــه نیستــــــی ... هـَـرزگی نکـن

اگــه عاشِـقی...عـــاشـق بمـون ... اگــــه نیستـــی ... حُرمتِ عشقُ نَشکَن

در پناه مهر


ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 5:42 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

رخصت

گاهی وقتها توی رابطه ها، نیازی نیست طرف بهت بگه: بــــــــــرو...همین که روزها وهفته ها بگذره و یادی ازت نگیره... همین که نپرسه چه جوری روزارو به شب می رسونی... همین که کار و زندگی رو بهونه می کنه... همین که دیگه لابلای حرفاش دوستت دارم نباشه... همین که حضور دیگران توی زندگیش پر رنگ تر از بودن تو بـــــــاشه ...کلمه  بروووو هزار بار بیشتر معنا پیدا میکنه

از من بگریزید که می خورده ام امروز
با من منشینید که دیوانه ام امشب
ترسم که سر کوی تو را سیل بگیرد
ای بی خبر از گریه مستانه ام امشب

از اینا که بعدا مینویسند از همونا : بازهم تولدنامبارک من و باز هم یک شهریور و بیست ویکمش که یاد آور گذشت یکسال از روزهای عمر من  است از راه میرسه و بیادم میاره که چقدر از همه چیز با حسرت نداشته های یک همدم و مونس دور و دورتر میشوم... ایکاش اخرین بود

درپناه مهر


ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 5:42 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

رخصت

ازآمدنت تا رفتنت فقط نه ماه گذشت یادم هست روزی که برای بهبودی من نذر امامزاده صالح کردی و با بغض از صحن امامزاده زنگ زدی و فقط هق هق ... چقدر بهم ریختم خراب شدم و نفس های بشماره افتاده ... اما با تمام وجودم سعی در آروم کردن تو داشتم ... هنوزیادم هست حقوقت را که گرفتی گفتی فردا میری برای خرید و همانشب سردرد و بیمارستان توموری که برای درمونش رفتی تا در بیمارستان آلمان عمل کردند و فلج شدی و ویلچر نشین و بعدپرکشیدنت با کبوترهای حرم امامزاده صالح بسوی آسمون که تو پاک و بودی جای تو همان آسمانی که فقط پاکی ها در آن جای دارند...وقتی که ازپشت تلفن شنیدم چند روز پیش مراسم چهلمت را گرفته اند و من بیخبر از این همه ...اشک مهلت نداد هق هق و بغض... گوشی از دستم افتاد و نمیدانم دیگر چه بود و چه شد وقتی بخود آمدم دیوارهای طوسی رنگ بیمارستان و ماسک اکسیزن و درد سینه و نبودنت را که باور ندارم .

میدانم همنشین توفرشته هایندچراکه توخودازجنس آنان بودی

امشب دلا ديوانه ام ... ديوانه جاشانه ام

 خسته از اين نامردمي ... با خوب وبد بيگانه ام

 يارب صبوري ده مرا ... ميگيرد از این غم ها دلم

باشددعاي صبحگاه ...مرهم ببخشايد دلم

 دردم غريبي بودو بس ... مرهم فقط يك همنفس

ايكاش ويران ميشدم ...با خاك يكسان ميشدم

 ايكاش در پای تومن ... از جان بيجان ميشدم

درپناه مهر


ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 5:42 :: توسط : "رضاسيدرشيد"


حالا که دیگر دستم به آغوشت نمیرسد و بوسیدنت موکول شده

به تمامی روزهای نیامده.. حالا که هر چه دریا و اقیانوس را

از نقشه جهان پاک کردی مبادا غرق شوم در رویایت

باید اسمم را در کتاب گینس ثبت کنم

تا همه بدانند

- یک نفر

با سنگین ترین بار دلتنگی

روی شانه هایش -

تو را دوست میداشت

Photo: ‎حالا که دیگر دستم به آغوشت نمیرسد و بوسیدنت موکول شده

به تمامی روزهای نیامده.. حالا که هر چه دریا و اقیانوس را

از نقشه جهان پاک کردی مبادا غرق شوم در رویایت

باید اسمم را در کتاب گینس ثبت کنم

تا همه بدانند

- یک نفر

با سنگین ترین بار دلتنگی

روی شانه هایش -

تو را دوست میداشت

*saman*‎


ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:"خبرهاي روزكردستان", :: 1:48 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو

پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو

سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو

ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو

دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت

آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو

گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم

گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت

سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو

قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد

در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو

گفتم ای دل چه مه‌ست این دل اشارت می‌کرد

که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو

گفتم این روی فرشته‌ست عجب یا بشر است

گفت این غیر فرشته‌ست و بشر هیچ مگو

گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد

گفت می‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو

ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال

خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو

گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست

گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو 

پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو

سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو 

ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو

دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت 	

آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو

گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم

گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت 

سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو

قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد 

در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو

گفتم ای دل چه مه‌ست این دل اشارت می‌کرد 	

که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو

گفتم این روی فرشته‌ست عجب یا بشر است 

گفت این غیر فرشته‌ست و بشر هیچ مگو

گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد 

گفت می‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو

ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال 

خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو

گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست 

گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو

ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 1:48 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

تو را دوست دارم مثل لحظه های کودکــــــــی ام
مثل رویاهای شیرین نوجوانـــــــــــــی ام
تو را دوست دارم چون تویی نه کسی دیگر
تو رابه خاطر خودت دوست دارم
بگذار همه چشم ها مرا بدرند.
بگذار همه ی زبان ها مرا دشنام دهند
وهمه ی مردم این سرزمین مرا ســــرزنش کنند.
من،تورا دوست دارم.

تو را دوست دارم مثل لحظه های کودکــــــــی ام
مثل رویاهای شیرین نوجوانـــــــــــــی ام
تو را دوست دارم چون تویی نه کسی دیگر
تو رابه خاطر خودت دوست دارم
بگذار همه چشم ها مرا بدرند.
بگذار همه ی زبان ها مرا دشنام دهند
وهمه ی مردم این سرزمین مرا ســــرزنش کنند.
من،تورا دوست دارم.

*saman*

ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 1:48 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

می دانم !!!
می دانم روزی فرا خواهد رسید
که با
بوسه تو
بیدار می شوم ...
این روز هرزمان که می خواهد باشد ...
فقط باشد !!!
می دانم !!!
می دانم روزی فرا خواهد رسید
که با
بوسه تو
بیدار می شوم ...
این روز هرزمان که می خواهد باشد ...
فقط باشد !!!
_____________________________________________

*** mo0orche ***

ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 1:48 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

برات پيش اومده وقتي پاي تلفن بايد خداحافظي کنيد
اما هنوز دلتون ميخواد صداشو بشنويد
يهو ميگيد راستي؟!
...
ميگه : جانم...؟!
آروم ميگي : دوســـتـــت دارم
اونم میگه منم دوست دارم عشقم

آخ .... که اين چند ثانيه آخر چقدر مي چســـــبـــه

برات پيش اومده وقتي پاي تلفن بايد خداحافظي کنيد
اما هنوز دلتون ميخواد صداشو بشنويد
يهو ميگيد راستي؟!
...
ميگه : جانم...؟!
آروم ميگي : دوســـتـــت دارم
اونم میگه منم دوست دارم عشقم

آخ .... که اين چند ثانيه آخر چقدر مي چســـــبـــه

________________________________________________
 *** mo0orche ***

ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 1:48 :: توسط : "رضاسيدرشيد"


ناله ی برگهای پاییزی در زیر پای من



جیغ باد پاییزی نوازش من



گریه ی آسمان پاییزی همدم من



من پاییزی تو پاییزی او پاییزی



زیر درختان زرد پاییزی با تو پاییزی



با توام ای زیبای پاییزی



چه کنم بی تو در این روزهای پاییزی



تو در آسمان بهاری و من در این زمین پاییزی



بی تو من پاییز پاییزم



کاش شعر پاییزی مرا می شنیدی



کاش روی زرد پاییزی ام را میدیدی



و کاش دستان سرد پاییزی ام را می گرفتی



ای پاییز دوست داشتنی من



بی تو هیچم بی تو پاییزم
Photo: ‎ناله ی برگهای پاییزی در زیر پای من

 

 جیغ باد پاییزی نوازش من 

 

گریه ی آسمان پاییزی همدم من

 

من پاییزی تو پاییزی او پاییزی

 

زیر درختان زرد پاییزی با تو پاییزی

 

با توام ای زیبای پاییزی

 

چه کنم بی تو در این روزهای پاییزی

 

تو در آسمان بهاری و من در این زمین پاییزی

 

بی تو من پاییز پاییزم

 

کاش شعر پاییزی مرا می شنیدی

 

کاش روی زرد پاییزی ام را میدیدی

 

و کاش دستان سرد پاییزی ام را می گرفتی

 

ای پاییز دوست داشتنی من

 

بی تو هیچم بی تو پاییزم‎


ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 1:48 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

مژده بده! مژده بده! یار پسندید مرا
سایه ی او گشتم و او برد به خورشید مرا

جان بلا دیده منم، گریه ی خندیده منم
یار پسندیده منم، یار پسندید مرا

کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز
کان صنم قبله نما خم شد و بوسید مرا

پرتو دیدار خوشش تافته در دیده ی من
آینه در آینه شد دیدمش و دید مرا

آینه خورشید شود پیش رخ روشن او
تا به نظر خواه و ببین ک آینه تابید مرا

گوهر گم بوده نگر تافته بر فرق فلک
گوهری خوب نظر آمد و سنجید مرا

نور چو فواره زند بوسه بر این باره زند
رشک سلیمان نگر و هیبت جمشید مرا

چون سر زلفش نکشم سر ز هوای رخ او
باش که صد صبح دمد زین شب امید مرا

پرتو بی کیف منم جان رها کرده تنم
تا نشوم سایه ی خود باز نبینید مرا

ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 1:48 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

هنوز هستند پسرانی که بوی مردانگی می دهند
در دستانشان عزت یک مرد ، یک مرد واقعی لمس می شود
اهل ناموس بازی نیستند !
می شود روی حرف و قول هایشان حساب کرد ...
هنوز هم هستند دخترانی كه تنشان بوی محبت خالص می دهد
بكرند
نابند
لمس نشده اند
آری ، هنوز هم هستند ! نادرند ! كمیاب اند ! پاك اند !
هنوز آدم هایی از جنس فرشته پیدا می شود ، هستند !
نادرند ! كمیاب اند !
اما هستند ...

هنوز هستند پسرانی که بوی مردانگی می دهند
در دستانشان عزت یک مرد ، یک مرد واقعی لمس می شود
اهل ناموس بازی نیستند !
می شود روی حرف و قول هایشان حساب کرد ...
هنوز هم هستند دخترانی كه تنشان بوی محبت خالص می دهد
بكرند
نابند
لمس نشده اند
آری ، هنوز هم هستند ! نادرند ! كمیاب اند ! پاك اند !
هنوز آدم هایی از جنس فرشته پیدا می شود ، هستند !
نادرند ! كمیاب اند !
اما هستند ...

*saman*

ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 1:48 :: توسط : "رضاسيدرشيد"


در آغوشم بگیر این بار بی پروا تر از قبل

نگهدارم میان مرز دستانت

لبانم را ببوس و مست مستم کن

و نگذار از لبانم عشق بگریزد

تنم را داغ و سوزان کن تو با حرم نفس هایت

و کاری کن که آرامش بگیرد جان بی تابم

در آغوشم بگیر این بار بی پروا تر از قبل

و بگو که مال من هستی

و بگذار از وجودت کام جویم ٫ جان بگیرم

کنارم باش تا فردا و فرداها

مرا از کل این دنیا

فقط چشمان تو کافی است

مرا از کل این دنیا

نگاه عاشقت کافی است

ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 1:48 :: توسط : "رضاسيدرشيد"


 


ارسال شده در تاریخ : 17 آذر 1391برچسب:, :: 1:48 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

 

 

 

 

  Ayat - Ravansar Cover.jpg 80.3 KB Pic
  Ayat - Ravansar.jpg 385.2 KB Pic
  Ayat AhmadNejad - Rowansar [KorDMusiC.iN].DAT 48.6 MB Clip
  Ayat AhmadNejad - Rowansar [KorDMusiC.iN].zip 42.7 MB Music
  Track02.mp3 6.5 MB Music
  Track03.mp3 4.5 MB Music
  Track04.mp3 5.9 MB Music
  Track05.mp3 6.7 MB Music
  Track06.mp3 6.4 MB Music
  Track07.mp3 6 MB Music
  Track08.mp3 6.7 MB Music

 


منبع : http://kurdi.rozblog.com]]>

ارسال شده در تاریخ : 7 آذر 1391برچسب:"دانلودترانه هاي شادكردي", :: 7:45 :: توسط : "رضاسيدرشيد"

درباره وبلاگ
كورده ئه م سه رمه سه ريكه پرله سه وداي نيشتمان- چاوه كانم بؤكزي كوردانه ئه شكي ديته خوار
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تحليل مسايل روز و آدرس nian.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 51
بازدید دیروز : 70
بازدید هفته : 121
بازدید ماه : 1473
بازدید کل : 101012
تعداد مطالب : 621
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 2